کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مباهات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مباهات
/mobāhāt/
معنی
فخر کردن؛ نازیدن به کسی یا چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. افتخار، بالیدن، تفاخر، فخر، نازش
۲. فخر کردن، مباهاتنمودن، نازیدن
فعل
بن گذشته: مباهات کرد
بن حال: مباهات کن
دیکشنری
boast, pride
-
جستوجوی دقیق
-
مباهات
واژگان مترادف و متضاد
۱. افتخار، بالیدن، تفاخر، فخر، نازش ۲. فخر کردن، مباهاتنمودن، نازیدن
-
مباهات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مباهاة] mobāhāt فخر کردن؛ نازیدن به کسی یا چیزی.
-
مباهات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مباهاة ] (مص ل .) 1 - تفاخر. 2 - خودبینی ، غرور. 3 - سرفرازی .
-
مباهات
لغتنامه دهخدا
مباهات . [ م ُ ] (ع اِمص ) (از «مباهاة» عربی ) نازیدن و تفاخر کردن به چیزی . (غیاث ). مأخود ازتازی ، تفاخر و ناز ومدح و ستایش بی جا و خودبینی و غرور و نخوت و خودستائی و مدح و ستایش و بزرگی و جلال . (ناظم الاطباء). نبرد کردن کسی را در حسن و خوبی و نا...
-
مباهات
دیکشنری فارسی به عربی
تفاخر , فکر
-
واژههای مشابه
-
مباهات کردن
واژگان مترادف و متضاد
افتخار کردن، بالیدن، نازیدن، فخر کردن، مباهاتداشتن
-
سبب مباهات
دیکشنری فارسی به عربی
فکر
-
واژههای همآوا
-
مباحات
لغتنامه دهخدا
مباحات . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) کارهای مباح و مشروع و روا. (ناظم الاطباء). ج ِ مباح .رجوع به مباح شود. || (اصطلاح حقوقی ) و آن اموالی است که ملک اشخاص نباشد. اموالی است که بعنوان مالکیت در اختیار هیچ مقامی نباشد. (فرهنگ حقوقی دکتر جعفری لنگرودی ). مباحات...
-
مباهاة
لغتنامه دهخدا
مباهاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ب هَ و») نبرد کردن کسی را در حسن و خوبی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] fexār نازش؛ فخر؛ مباهات.
-
فَخُورٍ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که زياد افتخار و مباهات ميکند
-
گولاز
واژهنامه آزاد
افتخار، مباهات در گویش گیلکی