کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبالغت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مبالغت
معنی
(مُ لِ غَ) [ ع . مبالغة ] (مص ل .) نک مبالغه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبالغت
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ غَ) [ ع . مبالغة ] (مص ل .) نک مبالغه .
-
مبالغت
لغتنامه دهخدا
مبالغت . [ م ُ ل َ غ َ ] (ع اِمص ) (از مبالغة عربی ) زیاده روی . اغراق . غلو : هر که دین او پاکتر و عقیده ٔ او صافی تردر بزرگداشت جانب ملوک و تعظیم فرمان ایشان مبالغت زیادت واجب بیند. (کلیله و دمنه ). پنجم مبالغت در کتمان راز خویش و از آن دیگران . (ک...
-
واژههای همآوا
-
مبالغة
لغتنامه دهخدا
مبالغة. [ م ُ ل َ غ َ ] (ع مص ) کوتاهی نکردن در کوشش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوتاهی نکردن در کار و کوشش کردن و جهد و سعی نمودن . (ناظم الاطباء). کوشیدن در کاری و کوتاهی نکردن در آن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مبالغت و ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
هراج
لغتنامه دهخدا
هراج . [ هََ رْ را ] (ع ص ) مبالغت در هرج . (اقرب الموارد). رجوع به هرج شود.
-
تحصید
لغتنامه دهخدا
تحصید. [ ت َ ] (ع مص ) مبالغت کردن حَصْد. (تاج المصادر بیهقی ).
-
فشاش
لغتنامه دهخدا
فشاش . [ ف َش ْ شا ] (ع ص ) مبالغت در فَش . رجوع به فش شود.
-
تفریک
لغتنامه دهخدا
تفریک . [ ت َ ] (ع مص )مبالغت در فرک . (اقرب الموارد). رجوع به فرک شود.
-
تنفیة
لغتنامه دهخدا
تنفیة. [ ت َ ی َ] (ع مص ) مبالغت در نفی چیزی . (از اقرب الموارد).
-
عثو
لغتنامه دهخدا
عثو. [ ع ُ ث ُوو ] (ع مص ) فاسد کردن . (اقرب الموارد). || (اِمص ) مبالغت در فساد یا کبر یا کفر. (اقرب الموارد).
-
عثیان
لغتنامه دهخدا
عثیان . [ ع َ ث َ ] (ع مص ) فساد کردن . (اقرب الموارد). || مبالغت در فساد و یا کبر یا کفر. (اقرب الموارد).
-
سجاعة
لغتنامه دهخدا
سجاعة. [ س َج ْ جا ع َ ] (ع ص ) سخن مقفی گوی . (منتهی الارب ). مبالغت در سجع.
-
فجوع
لغتنامه دهخدا
فجوع . [ ف َ ] (ع ص ) آنچه دردمند سازد مردم را از سختی ، کذا: موت فجوع . (از منتهی الارب ). فاجع. وزن فعول مبالغت است . (اقرب الموارد).
-
بلندپری
لغتنامه دهخدا
بلندپری . [ ب ُ ل َ پ َ ] (حامص مرکب ) به معنی بلندپروازی است . (از ناظم الاطباء).تفاخر کردن و بزرگی نمودن و ادعای مهتری بر سبیل مبالغت کردن . (از آنندراج ). رجوع به بلندپروازی شود.