کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
polished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلا، مبادی ادابی
-
accessibility
دسترسپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان سهولت سفر بین مبادی و مقاصد مختلف برای تمام مردم
-
مبداء
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) اول و نخستین هر چیز. ج . مبادی .
-
کلیات
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصول، مبادی ۲. مجموعه ≠ جزئیات
-
gateway hotel
هتلدروازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانه/ هتلی واقع در مبادی ورودی شهر
-
smoothies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوکی ها، چرب زبان، ادم مبادی اداب
-
abecedarian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آکادمی، ابجدخوان، ابجداموز، مبتدی، ابتدایی، مبادی
-
polygenesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تعدد مبادی، پیدایش انسان از نژادهاومبادی مختلف
-
punctilious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مضحک، نکته سنج، دقیق، بسیار مبادی اداب
-
primitivism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتکاری، توحش، بدویت، اتکا به مبادی اولیه
-
smoothie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرینی، چرب زبان، ادم مبادی اداب
-
tactless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی تفاوتی، بی نزاکت، بدون مبادی اداب، موقع نشناس
-
متمدن شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافرهنگ شدن، فرهیخته شدن ۲. پیشرفتهشدن ۳. مبادی آداب شدن ۴. شهرنشین شدن
-
متمدن کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرهیخته کردن، با فرهنگ کردن ۲. تربیت کردن، مبادی آداب کردن ۳. شهرنشین کردن
-
باادب
واژگان مترادف و متضاد
آدابدان، فرهیخته، مودب، مبادی آداب، متادب، متمدن ≠ بیادب، گستاخ، نافرهیخته