کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مباحثة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سروکله زدن
واژگان مترادف و متضاد
گفتگو کردن، مباحثه کردن
-
mobbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مباحثه، ازدحام کردن
-
جروبحث
واژگان مترادف و متضاد
گفتگو، مباحثه، مجادله، مکابره
-
مناظره کردن
واژگان مترادف و متضاد
مباحثه کردن، مجادله کردن، بحث کردن
-
dissert
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dissert، بحی کردن، مباحثه کردن
-
disputants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلافات، اهل مباحثه، منازعهکننده
-
محسوم
دیکشنری عربی به فارسی
غير قابل بحث , بدون مناقشه , بي چون و چرا , بدون مباحثه , مسلم
-
disserted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفسیر شده، بحی کردن، مباحثه کردن
-
eristics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسهیلات، اهل مباحثه
-
disserts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفان، بحی کردن، مباحثه کردن
-
مناظره
واژگان مترادف و متضاد
۱. بحث، جدل، مباحثه، مجادله، مذاکره، مطارحت ۲. مباحثه کردن، مجادله کردن، ستیهیدن
-
debates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بحث ها، مناظره، مباحثه، مذاکره، مذاکرات پارلمانی، بحی، مناظره کردن، مطرح کردن، مباحثه کردن، سر و کله زدن
-
debate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مناظره، مباحثه، مذاکره، مذاکرات پارلمانی، بحی، مناظره کردن، مطرح کردن، مباحثه کردن، سر و کله زدن
-
گفتمان
فرهنگ فارسی معین
(گُ تِ) (اِمص .) گفت و گو، مباحثه .
-
incontrovertible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی قاعده، مسلم، بی چون و چرا، غیر قابل بحی، بدون مناقشه، بدون مباحثه