کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مایوس
/ma'yus/
معنی
ناامیدشده؛ نومید؛ بیامید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیامید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده ≠ امیدوار
برابر فارسی
دلسرد
دیکشنری
defeatist, downhearted, hopeless
-
جستوجوی دقیق
-
مایوس
واژگان مترادف و متضاد
بیامید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده ≠ امیدوار
-
مایوس
فرهنگ واژههای سره
دلسرد
-
مایوس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'yus ناامیدشده؛ نومید؛ بیامید.
-
مایوس
لغتنامه دهخدا
مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).
-
مایوس
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: maɂyus طاری: zada / nâɂomid طامه ای: maɂyus طرقی: ma:yus / nâɂomid کشه ای: nâɂomid نطنزی: maɂyus
-
مایوس
دیکشنری فارسی به عربی
برد
-
واژههای مشابه
-
مأیوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) ناامید، بی امید.
-
مأیوس
لغتنامه دهخدا
مأیوس . [ م َءْ ] (ع ص ) ناامید و بی امید. (ناظم الاطباء). میئوس . نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.
-
مایوس شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناامیدشدن، نومید گشتن، دلسرد شدن، وازده شدن ۲. محروم شدن، ناکام گشتن
-
مایوس کردن
واژگان مترادف و متضاد
نومید کردن، ناامید کردن، محروم ساختن، وازده کردن، ناکام کردن ≠ امیدوار کردن
-
مأیوس شدن
لغتنامه دهخدا
مأیوس شدن . [ م َءْ ش ُدَ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . (ناظم الاطباء). نومید شدن : در اثنای آن حال محمود را آبله برآمد و فرمان یافت پس برکیارق را نیز آبله برآمد چندانکه از حیات او مأیوس شدند. (سلجوقنامه ٔ ظهیری ، ص 36).
-
مأیوس کردن
لغتنامه دهخدا
مأیوس کردن . [ م َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی امید کردن . (ناظم الاطباء). نومید کردن . ناامید ساختن .
-
مأیوس گشتن
لغتنامه دهخدا
مأیوس گشتن . [ م َءْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . نومید شدن : فرخی چون بشنید مأیوس گشت و از صادر و وارد استخبار می کرد... (چهار مقاله ).
-
مایوس شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ياس