کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایملک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مایملک
/māya(o)mlak/
معنی
آنچه در تصرف کسی باشد؛ دارایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دارایی، مال، مالومنال، هستونیست، هستی
دیکشنری
capital, estate, money, possession, property
-
جستوجوی دقیق
-
مایملک
واژگان مترادف و متضاد
دارایی، مال، مالومنال، هستونیست، هستی
-
مایملک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مایُملکُ] māya(o)mlak آنچه در تصرف کسی باشد؛ دارایی.
-
مایملک
فرهنگ فارسی معین
(یَ لَ) [ ع . فعل ] (اِ.) دارایی ، مال .
-
مایملک
لغتنامه دهخدا
مایملک . [ ی ُ / ی َ ل َ ] (اِ مرکب ) مال . دارایی : مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اصطلاح فقهی ومدنی ) قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند، شامل دیون نمی شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
-
جستوجو در متن
-
دار و ندار
لهجه و گویش تهرانی
مایملک
-
حواله و قباله
فرهنگ گنجواژه
جزء مایملک.
-
اموال
واژگان مترادف و متضاد
دارایی، ضیاع، مایملک
-
هستونیست
واژگان مترادف و متضاد
اموال، دارایی، مالومنال، مایملک
-
بند و بساط
لهجه و گویش تهرانی
مایملک،وسایل کار
-
assets
داراییها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مجموع ارزش واقعی و مالی کل مایملک
-
دکان و خانه
فرهنگ گنجواژه
محل کار و محل سکونت، مایملک.
-
holding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگزاری، دارایی، موجودی، مایملک، ملک متصرفی
-
آب و گاو
فرهنگ گنجواژه
مایملک. آب و گاو را یکی کردن= مشارکت.آب و گاو را جدا کردن= عدم مشارکت.
-
دار و ندار
فرهنگ گنجواژه
مایملک، کل دارائی، مجموع دارائی و قرض، مال و منال.