کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مایل
/māyl/
معنی
واحد اندازهگیری طول در کشورهای انگلیسیزبان برابر با ۱۶۰۹ متر.
〈 مایل دریایی: (ریاضی) واحد اندازهگیری طول برابر ۱۸۵۲ متر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خمیده، کج، کژ، متمایل، مورب ≠ مستقیم
۲. خواهان، راغب، شایق، طالب، علاقهمند، مشتاق ≠ نافر
دیکشنری
anxious, disposed, like , mile, oblique, ready, slant, willing
-
جستوجوی دقیق
-
مایل
واژگان مترادف و متضاد
۱. خمیده، کج، کژ، متمایل، مورب ≠ مستقیم ۲. خواهان، راغب، شایق، طالب، علاقهمند، مشتاق ≠ نافر
-
مایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: mile] (ریاضی) māyl واحد اندازهگیری طول در کشورهای انگلیسیزبان برابر با ۱۶۰۹ متر.〈 مایل دریایی: (ریاضی) واحد اندازهگیری طول برابر ۱۸۵۲ متر.
-
مایل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مائل] māyel ۱. گراینده؛ میلکننده؛ خواهان.۲. خمیده.۳. [قدیمی] خرامان؛ خرامنده: ◻︎ که من به حُسن تو ماهی ندیدهام طالع / که من به قدّ تو سروی ندیدهام مایل (سعدی۲: ۶۵۴).
-
مایل
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . مائل ] (ص .) 1 - کج ، خمیده . 2 - آرزومند، مشتاق . 3 - دارای شیب اندک .
-
مایل
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) = میل : واحد اندازه گیری ط ول در کشورهای انگلیسی زبان .
-
مایل
لغتنامه دهخدا
مایل . [ ی ِ ] (اِخ ) قلیج خان بیک از ایماق کراملو طایفه ٔ شاملو و معاصر شاه عباس بود و از جانب او داروغگی ری را داشت و به جهت حسن سلوکش وی را شیخ الاسلام حکام گفته اند. او راست :نسیم صبح بر مجروح نیش است حریر جامه بر بیمار بار است گهر در چشم محنت دی...
-
مایل
لغتنامه دهخدا
مایل . [ ی ِ ] (ع ص ) مائل . برگردنده از راه . (ناظم الاطباء). ترک کننده و برگردنده ازراه . (از اقرب الموارد). خم شونده از راه . (از منتهی الارب ) : و هرکه را از سنن عقیده و صوب مذهب خود مایل و منحرف بینند به غی و ضلالت نسبت کنند. (مصباح الهدایه چ هم...
-
مایل
دیکشنری فارسی به عربی
راغب , مائل , موافق , مولع
-
مایل
واژهنامه آزاد
آرزو مند
-
مایل
واژهنامه آزاد
هر هزار کیلومتر
-
واژههای مشابه
-
گنبد مایل
لغتنامه دهخدا
گنبد مایل . [ گُم ْ ب َ دِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک چهارم است که فلک آفتاب باشد. (برهان ) (آنندراج ) (شمس اللغات ) : ای ز سریر زرت گنبد مایل حقیروی زصریر درت پاسخ سائل نعم .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 264).
-
slant asymptote
مجانب مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجانبی که در دستگاه مختصات قائم با هیچیک از محورها موازی نباشد
-
مایل بودن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهانبودن، طالب بودن ۲. راغب بودن، شایق بودن، مشتاق بودن، علاقهمند بودن
-
مایل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهانشدن، طالب شدن، خواستار شدن، طالب شدن ۲. شایق شدن، مشتاق شدن، علاقهمند شدن