کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایع پیش منی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مایع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صف
-
flammable liquid
مایع اشتعالپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مایعی که بخار اشتعالپذیر دارد
-
cutting fluid
مایع برشکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] مایعات سردکننده مانند روغنهای معدنی و آب صابون که برای سرد کردن ابزار و قطعات در برشکاری به کار میرود
-
pre-seminal fluid, pre-ejaculate, pre-ejaculatory fluid, Cowper's fluid
مایع پیشمنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مایع بیرنگ و شفاف و روانی که پس از برانگیختگی جنسی از پیشابراه خارج میشود متـ مذی pre-cum
-
windshield washer fluid, windscreen washer fluid, washer fluid
مایع شیشهشو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محلولی که با آبپاش شیشۀ جلو برای تمیز کردن شیشۀ جلو به آن پاشیده میشود
-
pickle liquor, pickling solution, pickle
مایع قطعهشویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] اسیدی که پوستۀ اکسیدی را از سطح فلز میزداید
-
de-icing fluid
مایع یخزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مایعی برای یخزدایی سطوح هواگَرد بر روی زمین
-
liquid water mixing ratio
نسبت آمیختگی آب مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسبت جِرم آب مایع به جِرم هوای خشک در واحد حجم هوا
-
liquefied natural gas, LNG
گاز طبیعی مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی گاز طبیعی شامل متان که با توجه به دمای بحرانی 73 درجۀ سلسیوس میتوان آن را در دمای پایین سرد کرد و به حالت مایع درآورد متـ . گاز مایع
-
abdominocentesis, celiocentesis, celioparacentesis
کشیدن مایع شکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] تخلیۀ مایع غیرطبیعی از حفرۀ شکم
-
liquid culture, broth culture
کشت در مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت حاصل از تلقیح (inoculation) میکربها در یک محیط مایع
-
liquefied petroleum gas, LPG
گاز نفت مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز حاصل از استخراج منابع نفتی شامل پروپان و بوتان و سایر هیدروکربنهای سبک که در دمای معمولی بهصورت گاز است، ولی براثر سرما یا تحت فشار مایع میشود تا نگهداری و نقل و انتقال آن آسانتر شود متـ . گاز نفت
-
liquid-impingement erosion
فرسایش برخورد مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کم شدن سطح یک مادۀ جامد که پیوسته در معرض ضربههای ناشی از قطرات مایع یا بخار است
-
mixed liquor suspended solids
مواد معلق مایع مخلوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جامدات معلق موجود در مایع مخلوط
-
چگالیسنج مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← چگالیسنج