کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایتحلل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مایتحلل
/māyatahallal/
معنی
آنچه در بدن هضم و تحلیل شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مایتحلل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] māyatahallal آنچه در بدن هضم و تحلیل شود.
-
مایتحلل
لغتنامه دهخدا
مایتحلل . [ ی َ ت َ ح َل ْ ل َ ] (ع اِ مرکب ) هرچیز که گداخته می شود و تحلیل می رود و هضم می شود. (ناظم الاطباء).چیزی که تحلیل می شود در بدن . (فرهنگ فارسی معین ).- بدل مایتحلل . رجوع به همین ترکیب ذیل «بدل » شود.|| هرچیز قابل هضم و تحلیل و گداختگی ...
-
جستوجو در متن
-
ضرورت
لغتنامه دهخدا
ضرورت . [ ض َ رو رَ ] (ع اِ)ضرورة. نیاز و حاجت . (منتهی الارب ). حاجت . (منتخب اللغات ) : اکنون ضرورتی پیش آمده است . (کلیله و دمنه ). درویشی را ضرورتی پیش آمد کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس . (گلستان ). درویشی را ضرورتی پیش آمدگلیم یاری بدزدید. (گل...