کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مایت
/māyet/
معنی
آنکه نزدیک به مرگ است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مایت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مائت] [قدیمی] māyet آنکه نزدیک به مرگ است.
-
واژههای همآوا
-
معیت
واژگان مترادف و متضاد
با، به همراه، مع، همراهی ≠ بدون، بی
-
معیت
فرهنگ فارسی معین
(مَ یَّ) [ ع . معیة ] (مص جع .) همراهی ، مشارکت .
-
معیت
لغتنامه دهخدا
معیت . [ م َ عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) همراهی . (غیاث ) (ناظم الاطباء). صحابت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از استاد ابوعلی شنیدم که گفت صابران فیروزی یافتند به عز هر دو سرای زیرا که از خدای معیت یافتندچنانکه گوید ان اﷲ مع الصابرین . (ترجمه ٔ رس...
-
معیة
لغتنامه دهخدا
معیة. [ م َ عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) همراهی . (آنندراج ). و رجوع به معیت شود. || گاهی از این لفظ اشاره باشد به این آیت : ان اﷲ مع الصابرین . (آنندراج ).
-
معیة
لغتنامه دهخدا
معیة. [ م ُ ع َی ْ ی َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر ابومعاویة یعنی یوز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
معیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معیّة] ma'iy[y]at ۱. با هم بودن؛ همراه بودن.۲. همراهی.
-
جستوجو در متن
-
mite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مایت، کرم پنیر، کرم ریز
-
میت
لغتنامه دهخدا
میت . [ م َی ْ ی ِ ] (ع ص ) مرده .ج ، اموات ، موتی ، میتون . (منتهی الارب ). مَیْت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص 97). به معنی مرده و میت در اصل میوة بر وزن فیعل بود پس واو را به یاء بدل کرده ادغام نمو...