کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماکیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مرغدار، مرغدار
واژگان مترادف و متضاد
پرورشدهنده مرغ و ماکیان
-
مرغداری، مرغداری
واژگان مترادف و متضاد
پرورشگاه مرغ و ماکیان
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ) مرغ خانگی ، ماکیان .
-
دجاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: دُجُج] [قدیمی] dajāj ماکیان؛ مرغ خانگی.
-
chicken 2
مرغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پرندۀ اهلی متعلق به سردۀ ماکیان (Galus) و راستۀ ماکیانسانان که عموماً برای تولید گوشت یا تخممرغ پرورش داده میشود
-
hen
مرغ بالغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پرندۀ مادۀ بالغ اهلی متعلق به سردۀ ماکیان (Galus) و راستۀ ماکیانسانان که بیش از هجده ماه سن داشته باشد
-
cockerel
جوجهخروس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پرندۀ اهلی نر تازهبالغ متعلق به سردۀ ماکیان (Galus) و راستۀ ماکیانسانان
-
pullet
جوجۀ گوشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پرندۀ مادۀ متعلق به سردۀ ماکیان (Galus) و راستۀ ماکیانسانان که سن آن کمتر از دوازده ماه باشد
-
cock
خروس بالغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پرندۀ نر بالغ اهلی اختهنشدۀ متعلق به سردۀ ماکیان (Galus) و راستۀ ماکیانسانان
-
ماکی
لغتنامه دهخدا
ماکی . (اِ) به معنی ماکیان آمده . (آنندراج ). مرغ . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 270،یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماکیان شود.
-
ام الولید
لغتنامه دهخدا
ام الولید. [ اُم ْ مُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) ماکیان . (منتهی الارب ). کنیه ٔ ماکیان است . (ازاقرب الموارد ذیل ولد).
-
قیق
لغتنامه دهخدا
قیق . [ ق َ ] (ع اِ) آواز ماکیان چون بخواند خروس را جهت سفاد. (منتهی الارب ). آواز ماکیان چون خروس را برای برجستن بر روی خود بخواند. (ناظم الاطباء). || (مص ) آواز کردن ماکیان . (از اقرب الموارد).
-
ارخام
لغتنامه دهخدا
ارخام . [ اِ ] (ع مص ) ارخام دجاجه بیضه ها را؛ زیر بال گرفتن ماکیان تخم ها را برای چوزه برآوردن . بر خایه نشستن ماکیان . (تاج المصادر بیهقی ). زیر بال گرفتن ماکیان بیضه را. (منتهی الارب ).
-
manure, dung
کود دامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که منشأ آن فضولات دام و ماکیان است
-
fowl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرغ، پرنده، ماکیان، پرنده را شکار کردن