کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماکول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماکول
/ma'kul/
معنی
۱. قابل خوردن؛ خوردنی.
۲. [مقابلِ آکل] [قدیمی] خوردهشده.
۳. (اسم) [قدیمی] خوراک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خوراکی
۲. خوردنی، قابل خوردن ≠ مشروب، اشربه، نوشیدنی، آشامیدنی، قابل نوشیدن
دیکشنری
edible
-
جستوجوی دقیق
-
ماکول
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوراکی ۲. خوردنی، قابل خوردن ≠ مشروب، اشربه، نوشیدنی، آشامیدنی، قابل نوشیدن
-
ماکول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی، جمع: مآکیل] ma'kul ۱. قابل خوردن؛ خوردنی.۲. [مقابلِ آکل] [قدیمی] خوردهشده.۳. (اسم) [قدیمی] خوراک.
-
ماکول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] mākul شکمپرست؛ پرخور.
-
ماکول
فرهنگ فارسی معین
(ص .) شکمخواره ، پرخور.
-
ماکول
لغتنامه دهخدا
ماکول . (ص ) گلوبنده و مردی قوی اندام و کارکن باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 316). به معنی شکم خواره و پرخور هم آمده است . (برهان ) (از ناظم الاطباء) : قلیه کردم زود و آوردمش پیش تا بخوردند آن دو ماکول نهنگ .علی قرط (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 316).|| ...
-
ماکول
دیکشنری فارسی به عربی
صالح للاکل
-
واژههای مشابه
-
مأکول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) خورده شده . 2 - (ص .) قابل خوردن . 3 - خوشمزه ، لذیذ.
-
مأکول
لغتنامه دهخدا
مأکول . [ م َءْ ] (ع ص ) خورده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ) (از اقرب الموارد) : فجعلهم کعصف مأکول . (قرآن 5/105).جمله عالم آکل و مأکول دان باقیان را قاتل و مقتول دان . مولوی .زانکه تو هم لقمه ای هم لقمه خوارآکل و مأکولی ...
-
مَّأْکُولٍ
فرهنگ واژگان قرآن
خورده شده (عصف ماکول به معناي برگ زراعتي ، مثل گندم است که دانههايش را خورده باشند ، و نيز به معناي پوست زراعتي است مانند غلاف نخود و لوبيا ، که دانهاش را خورده باشند ، و منظور آيه اين است که اصحاب فيل بعد از هدف گيري مرغان ابابيل به صورت جسدهايي بي...
-
طین مأکول
لغتنامه دهخدا
طین مأکول . [ ن ِ م َءْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِلی که بعضی از آدمیان او را بخورند او را به تازی طین مأکول گویند. خاصیت او آنست که مزاج را تباه کند، در قصبات جگر سده ها پدید آید و دهانه ٔمعده را تسکین کند. و قوت و فساد طعام غلیظ را دفع کند و غثی...
-
واژههای همآوا
-
مأکول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) خورده شده . 2 - (ص .) قابل خوردن . 3 - خوشمزه ، لذیذ.
-
مَّأْکُولٍ
فرهنگ واژگان قرآن
خورده شده (عصف ماکول به معناي برگ زراعتي ، مثل گندم است که دانههايش را خورده باشند ، و نيز به معناي پوست زراعتي است مانند غلاف نخود و لوبيا ، که دانهاش را خورده باشند ، و منظور آيه اين است که اصحاب فيل بعد از هدف گيري مرغان ابابيل به صورت جسدهايي بي...