کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماکارونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماکارونی
/mākāroni/
معنی
۱. فرآوردهای در صنایع غذایی بهصورت رشتههای دراز یا شکلهای متنوع دیگر که از آرد تهیه میشود.
۲. غذایی که از دم کردن این فرآورده تهیه میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
رشته، رشتهفرنگی
دیکشنری
macaroni
-
جستوجوی دقیق
-
ماکارونی
واژگان مترادف و متضاد
رشته، رشتهفرنگی
-
ماکارونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: macaroni] mākāroni ۱. فرآوردهای در صنایع غذایی بهصورت رشتههای دراز یا شکلهای متنوع دیگر که از آرد تهیه میشود.۲. غذایی که از دم کردن این فرآورده تهیه میشود.
-
ماکارونی
فرهنگ فارسی معین
[ ایتا. ] (اِ.) خمیری که از نشاسته و زردة تخم مرغ درست می کنند و به اشکال مختلف درمی آورند، نی رشته (فره ).
-
ماکارونی
دیکشنری فارسی به عربی
حلوي , معکرونة
-
جستوجو در متن
-
اسپاگتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: spaghetti] 'espāgeti = ماکارونی
-
macaronicism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
macaronical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
peacoat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
macaronism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
plumicorn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
macaronically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
macaronics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی
-
nutmeg hickory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیکره ماکارونی
-
California nutmeg
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماکارونی کالیفرنیا