کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماچ مالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماچ مالی
لهجه و گویش تهرانی
بوسیدن شدید
-
واژههای مشابه
-
ماچ دادن
واژگان مترادف و متضاد
بوسه دادن، بوسیدن، بوس دادن ≠ بوسه گرفتن
-
ماچ کردن
واژگان مترادف و متضاد
بوسیدن، بوس کردن، بوسه زدن
-
ماچ دادن
لغتنامه دهخدا
ماچ دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) گذاشتن که کسی او را ببوسد. بوسه دادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ماچ کردن
لغتنامه دهخدا
ماچ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بوسیدن . بوسه زدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ماچ صدادارکردن
دیکشنری فارسی به عربی
صفعة
-
ماچ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قبلة
-
ماچ و موچ
لغتنامه دهخدا
ماچ و موچ . [ چ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ماج و موج . بوس و لوس مانند گربه که بچه ٔ خود را هم می بوسد و هم می لیسد. (ناظم الاطباء). بمعنی بوس و لوس باشد یعنی بوسیدن و لیسیدن چنانکه گربه کند بچه ٔ خود را. (برهان ). بوسه های پیاپی باصدا: ماچت نبود موچت...
-
ماچ و نوازش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رغبة
-
ماچ و بوسه /موچ
لهجه و گویش تهرانی
بوسه زیاد
-
ماچ و بوسه
فرهنگ گنجواژه
بوسه.
-
ماچ و موچ
فرهنگ گنجواژه
بوسههای متوالی.
-
مهر و ماچ
فرهنگ گنجواژه
بوسه و قربان صدقه.