کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماچه الاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماچه الاغ
لغتنامه دهخدا
ماچه الاغ . [ چ َ / چ ِ اُ ] (اِ مرکب ) خر ماده . ماچه خر. ماده خر. طالة. بترة. ام حلس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
ماچه سگ
لغتنامه دهخدا
ماچه سگ . [ چ َ / چ ِ س َ ] (اِ مرکب ) سگ ماده . ماده سگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
خر ماچه
لغتنامه دهخدا
خر ماچه .[ خ َ رِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خر ماده . ماده خر. مقابل خر نر. اَتان . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
عنبر نسارا
لهجه و گویش تهرانی
پشکل ماچه الاغ (برای سرماخوردگی دود میدادند)
-
اتان
لغتنامه دهخدا
اتان .[ اَ / اِ ] (ع اِ) خر ماده . ماچه خر. ماچه الاغ . ماده خر. (مهذب الأسماء). خرماچه . ماچه حماره . اُم ﱡحِلس . و شیر او مسلولان را بغایت نافع است . و اتانة بدین معنی کم آمده است . ج ، اُتُن ، آتُن ، اُتن ، مأتوناء. || سنگی بزرگ که در میان آب با...
-
مَچِه خَر
لهجه و گویش گنابادی
machekhar در گویش گنابادی به الاغ ماده مچه خر یا ماچه خر گویند.برای توهین مرد به زن هم به کار میرود و به صورت کنایه به زنی گویند که حرف گوش کن نیست و از مرد تمکین ندارد.
-
دود دادن
لغتنامه دهخدا
دود دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) بر دود نگاه داشتن . روی دود گرفتن تا از رنگ و بوی آن بگیرد. ادخان . تدخین . (یادداشت مؤلف ). در معرض دود گذاشتن چیزی را چنانکه ماهی و جز آن برای خشکانیدن و غیره . (از فرهنگ لغات عامیانه ). || ریختن دارویی بر آتش و عضوی ا...
-
خر
لغتنامه دهخدا
خر. [ خ َ ] (اِ) حیوانی است که آنرا بعربی حمار اهلی گویند. اگر کسی را عقرب گزیده باشد، باید که به آواز بلند بگوش خر بگوید که مرا عقرب گزیده است و واژگونه بر او سوار شود تا درد زایل گردد و همان جای خر بدرد آید که عقرب آن کس را گزیده است و اگر پوست پیش...