کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأمورین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مأمورین
لغتنامه دهخدا
مأمورین . [ م َءْ ] (ع ص ، اِ) گماشتگان و کارگزاران و کارپردازان . (ناظم الاطباء). ج ِ مأمور : و قیمت نامچه را مأمورین و ناظر بیوتات مهر نموده به صاحبجمعان سپارند. (تذکرةالملوک ص 10). محاسبه ٔ کل رعایا و مؤدیان بعد از تشخیص و تسعیر قوس هر سال که ...
-
واژههای مشابه
-
مامورین
دیکشنری فارسی به عربی
مفوضية
-
مامورین عالیرتبه
دیکشنری فارسی به عربی
افندي
-
جستوجو در متن
-
misavers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مأمورین
-
misinters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
mandators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
confiners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
magisteries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مأمورین
-
mimickers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
disminister
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
misereres
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
lamisters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
assistors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین