کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأموت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مأموت
لغتنامه دهخدا
مأموت . [م َءْ ] (ع ص ) اجل مأموت ؛ مدت معین و موقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
ماموت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mammout] (زیستشناسی) māmut نوعی فیل با موهای بلند و عاج پیچیده که در دوران چهارم زمینشناسی زندگی میکرده و نسل آن منقرض شده است.
-
ماموت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا می زیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است .
-
ماموت
لغتنامه دهخدا
ماموت . (اِ) کلمه ای است روسی ، مأخوذ از زبان مردم سیبری . فیل فسیل شده ٔ عهد چهارم معرفةالارضی است که اجساد کامل این حیوان در میان یخهای سیبری بدست آمده . پوست این حیوان پوشیده از پشم هائی همانند پشم گوسفند است . عاج یا وسیله ٔ دفاعی این حیوان بزرگ...
-
ماموت
دیکشنری فارسی به عربی
ماموث
-
جستوجو در متن
-
mammoths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت ها، ماموت، فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
-
maumets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت
-
Mammut
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت
-
maumet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت
-
mimmoud
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت
-
mimmood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت
-
mimosite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت
-
mammets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموت ها