کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأسور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مأسور
لغتنامه دهخدا
مأسور. [ م َءْ] (ع ص ) گرفتار و محبوس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسیر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : پنج حسی از برون مأسور اوست پنج حسی از درون مأمور اوست . مولوی .|| کسی که به احتباس بول مبتلا باشد. (منتهی الارب ). مبتلا به حبس بول . (ناظ...
-
واژههای مشابه
-
ماسور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) 1 - گرفتار، محبوس .2 - کسی که به احتباس بول مبتلی است .
-
ماسور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = ماشور. ماشوره : چیزی در هم آمیخته .
-
ماسور
لغتنامه دهخدا
ماسور. (اِخ ) دهی از دهستان کرگاه است که در بخش ویسیان شهرستان خرم آباد واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ماسور
لغتنامه دهخدا
ماسور. (ص ) چیزی درهم آمیخته را گویند و به این معنی با سین نقطه دار هم آمده است چه در فارسی سین و شین به هم تبدیل می یابند. (برهان ). در برهان بر وزن ناسور به معنی چیز درهم آمیخته آورده . (آنندراج ) (انجمن آرا). هرچیز درهم آمیخته . (ناظم الاطباء). =م...
-
واژههای همآوا
-
مأثور
لغتنامه دهخدا
مأثور. [ م َءْ ] (ع ص )سخن نقل کرده شده و روایت شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منقول . روایت شده ٔ خلف از سلف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : همه اخبار در بزرگی اوبه بر عقل نص و مأثور است . مسعودسعد.او در اطفای آن جمره و ...
-
جستوجو در متن
-
شاشبند شده
لغتنامه دهخدا
شاشبند شده . [ ب َ ش ُ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) مبتلا به حبس بول گشته . مأسور.
-
ماشور
لغتنامه دهخدا
ماشور. (ص ) چیزهای درهم آمیخته را گویند. (برهان ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). و رجوع به ماشوره و ماسور شود.
-
میان گلال
لغتنامه دهخدا
میان گلال . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی باختر ماسور با 300 تن سکنه . آب آن از چاه و رود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
دول بید
لغتنامه دهخدا
دول بید. (اِخ ) دهی است از دهستان هویان بخش ویسان شهرستان خرم آباد در 39هزارگزی باختر ماسور و 2هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک با 100 تن سکنه . آب آن از چشمه ها و ساکنین آن از طایفه ٔوان کرم می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ده باقر
لغتنامه دهخدا
ده باقر. [ دِه ْ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسان شهرستان خرم آباد. واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری ماسور. دارای 600 تن سکنه است . آب آن از رود طاف و ساکنین از طایفه ٔ میر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ده محسن
لغتنامه دهخدا
ده محسن . [ دِه ْ م ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 2هزارگزی جنوب ماسور. دارای 250 تن سکنه . آب آن از نهر شاه جوی . ساکنین از طایفه ٔ میر وبهاروند می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).