کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماه نشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماه نشان
لغتنامه دهخدا
ماه نشان . [ ن ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان اوریاد، در بخش ماه نشان است که در شهرستان زنجان و در دامنه ٔ کنار رود قزل اوزون واقع است . سردسیر است و از رودخانه ٔ قزل اوزون و آق کند و قنات مشروب می گردد و 1396 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
ماه نشان
لغتنامه دهخدا
ماه نشان . [ ن ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان زنجان است که در غرب شهرستان زنجان و طول دره ٔ قزل اوزن واقع و محدود است از شمال به دهستانهای زنجانرود چهاراویماق و از مشرق به دهستان ایجرود و از جنوب به بخش گروس و از مغرب به بخش تکاب همدان ....
-
ماه نشان
لغتنامه دهخدا
ماه نشان . [ ن ِ ] (ص مرکب ) که نشان ماه دارد. که چون ماه درخشان و خوشروی است . که همانند ماه است : به مژده خواستن آن نور چشم و راحت جان برِ من آمد پروین نمای و ماه نشان .ازرقی .
-
واژههای مشابه
-
مأة
دیکشنری عربی به فارسی
صد , عدد صد , صديک , يک صدم
-
ماه ماه
لغتنامه دهخدا
ماه ماه . (ق مرکب ) ماه بماه . هر ماه و ماهیانه . (ناظم الاطباء).
-
ماه به ماه
لغتنامه دهخدا
ماه به ماه . [ ب ِ ] (ق مرکب ) از این ماه به آن ماه . (ناظم الاطباء). هر ماه . همه ماهه . ازاین ماه تا ماه دیگر. || ماه بسیار. (ناظم الاطباء). || مدت مدید. (ناظم الاطباء).
-
گنبد ماه
لغتنامه دهخدا
گنبد ماه . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : همی ماهی ازآب برداشتی پس از گنبد ماه بگذاشتی . فردوسی .رجوع به گنبد هور و ماه شود.
-
کرزه ماه
لغتنامه دهخدا
کرزه ماه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ)رستنی و گیاهی باشد بغایت خوشبوی . || آبیاری کشت و زراعت را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ).
-
کرچه ماه
لغتنامه دهخدا
کرچه ماه . [ ک ُ چ ِ ] (اِ مرکب ) در تداول مردم مازندران ماه اردیبهشت است . (از یادداشت مؤلف ).
-
lunisolar tide
ماهخورکِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] اجزای کِشَندی هماهنگ که بخشی از آنها حاصل اثر گرانش ماه یا خورشید است و بخشی دیگر که چهارده روز یکبار روی میدهد حاصل مجموع کِشَند آنهاست
-
ماه قمری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← ماه هلالی
-
lunar tide
ماهکِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک، مهندسی نقشهبرداری] جزئی از کِشَند که فقط براثر گرانش ماه ایجاد میشود
-
ماهگرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← خسوف
-
draconic month, nodical month, draconitic month
ماهِ گرهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] فاصلۀ زمانی بین دو گذر متوالی ماه از گرههای مداری خود و محل تقاطع مدار آن با دایرهالبروج که برابر با 27/212221 روز است