کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهیچهتَنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
myoglia, border fibrils
ماهیچهبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مادهای تارچهای (fibrillar) که از یاختههای ماهیچهای در دوران جنینی به وجود میآید
-
myotome 2
ماهیچهبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ابزاری برای بریدن یا شکافتن ماهیچه یا بافت ماهیچهای
-
myomectomy 1, myectomy
ماهیچهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] برداشتن بخشی از ماهیچه
-
myotomy
ماهیچهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بریدن یا شکافتن ماهیچهها یا بافتهای ماهیچهای
-
myotome 3
ماهیچهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] گروهی از ماهیچهها که آوَرانهای (afferents) یک عصب نخاعی آنها را عصبدهی میکند
-
myorrhexis
ماهیچهپارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پاره شدن ماهیچه
-
myotrophic
ماهیچهپرورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. مربوط به افزایش وزن ماهیچهها 2. مربوط به ماهیچهپروردگی
-
myotrophy
ماهیچهپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] غذارسانی به ماهیچه در سطح مولکولی
-
muscle fiber
ماهیچهتار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از یاختههای ماهیچۀ اسکلتی یا ماهیچۀ قلب
-
myofibroblast
ماهیچهتارتَنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تارتندهای که دارای ترکیبی از خصوصیات یاختۀ تارتنده و ماهیچۀ صاف است
-
myofibril, muscle fibril,sarcostyle, myofibrilla
ماهیچهتارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از رشتههای بسیار باریکی که بهصورت موازی با محور ماهیچهتار قرار دارند و با چشم غیرمسلح، به کمک برخی اسیدهای آشکارساز، دیده میشوند
-
myoma
ماهیچهتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینهای خوشخیم که از یاختههای ماهیچهای تشکیل شده است
-
myomectomy 2
ماهیچهتودبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] برداشتن ماهیچهتود ازطریق عمل جراحی
-
myokinesis
ماهیچهجنبش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] جابهجایی ماهیچهها بهویژه براثر عمل جراحی
-
myokinetic
ماهیچهجنبشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مربوط به حرکت یا جابهجایی ماهیچهها