کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهیچهتَنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
myoblast
ماهیچهتَنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] یاختهای رویانی که در مسیر تکوین به یک یاختۀ ماهیچهای متمایز تبدیل میشود متـ . گوشتتَنده sarcoblast
-
واژههای مشابه
-
تنده
فرهنگ فارسی معین
(تُ دِ) (اِ.) سرازیری ، سراشیبی .
-
تنده
فرهنگ فارسی معین
(تُ دَ) (اِ.) برگِ نورسته ، غنچه .
-
تنده
لغتنامه دهخدا
تنده . [ ت َ دَ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی است از صعید ادنی بر جانب غربی نیل . (از معجم البلدان ).
-
تنده
لغتنامه دهخدا
تنده . [ ت َ دَ / دِ ] (اِ) هسته ٔ زردآلو و مانند آن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || هسته ٔ شیرین کرده ٔ زردآلوی تلخ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
تنده
لغتنامه دهخدا
تنده . [ ت َ دِه ْ ] (نف مرکب ) مشغول و درکار، و تن بکار داده . (ناظم الاطباء).
-
تنده
لغتنامه دهخدا
تنده . [ ت ُ دَ / دِ ] (اِ) چیزی باشد که مانند غنچه مرتبه ٔ اول از درخت سر زند و بعد از آن برگ از میان آن برآید. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). غنچه که از او برگ بیرون آید. (شرفنامه ٔ منیری ). غنچه و چیز...
-
تنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tonde سراشیبی.
-
تنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تنزه› (زیستشناسی) [قدیمی] tonde ۱. غنچه.۲. برگی که تازه از بغل شاخۀ درخت روییده باشد؛ تژ؛ تیج.
-
تَنده
لهجه و گویش تهرانی
هسته، مغز زردآلو .
-
myoblastic
ماهیچهتَندهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مربوط به ماهیچهتَنده
-
core 1
ماهیچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] بخشی از قالب که برای شکل دادن به قسمتهای خالی و داخلی قطعۀ ریختگی همراه با قالب یا جداگانه ساخته میشود
-
ماهیچه
واژگان مترادف و متضاد
عضله، کره، مایچه
-
ماهیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مایچه› (زیستشناسی) māhiče برخی از گوشتهای بدن انسان یا حیوان که دارای دو سر باریک و شبیه ماهی کوچک است؛ عضله.