کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماهود
واژهنامه آزاد
خوشرو - زیبا - مثل ماه
-
واژههای همآوا
-
معهود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - عهد کرده شده . 2 - شناخته شده ، معروف .
-
معهود
لغتنامه دهخدا
معهود. [ م َ ] (ع ص ) پیمان کرده شده . (غیاث ). هرچیز پیمان کرده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دیده و شناخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هرچیز که پیشتر آن را شناخته و دیده باشند. (ناظم الاطباء). معروف .(اقرب الموارد). مرسوم . معمول . مت...
-
معهود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'hud ۱. مورد عهد واقعشده.۲. معروف؛ دیده و شناختهشده.۳. [قدیمی] قدیمی؛ کهنه.