کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهوب دانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماهوب دانه
/māhubdāne/
معنی
= ماهودانه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماهوب دانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) māhubdāne = ماهودانه
-
ماهوب دانه
لغتنامه دهخدا
ماهوب دانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )دانه ای است که آن را به عربی حب الملوک و فلفل الخواص خوانند و این غیر حب السلاطین است . (برهان ). ماهودانه و حب الملوک است و آن غیر حب السلاطین است . (آنندراج ). ماهودانه . ماهوبذانه (معرب ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ...
-
جستوجو در متن
-
دانه
لغتنامه دهخدا
دانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مطلق حبوب خوردنی از گندم و جو و عدس و باقلا و ماش و نخود و لوبیا و خلر و گاودانه و جز آن . مطلق حبه ها. غله . مطلق حبه ها از جنس گندم و جو و جز آن : پر از میوه کن خانه را تا بدرپر از دانه کن خنبه را تا بسر. ابوشکور.میازار مو...
-
ماهوبذانه
لغتنامه دهخدا
ماهوبذانه . [ ن َ ] (معرب ،اِ مرکب ) معرب ماهوب دانه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ماهوبذانه ، فارسی است ، ماهوب دانه یا ماهودانه این کلمه به صورتهای مختلف مقلوب گردیده است و همچنین به صورت «ماهوبذانج » هم دیده شده است . (دزی ج 2 ص 566). و رجوع به ماهوب...
-
ماهی دانه
لغتنامه دهخدا
ماهی دانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) به معنی ماهودانه است که حب الملوک باشد و آن میوه ٔ درخت شباب است . (برهان ) (آنندراج ). ماهودانه و حب الملوک . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماهودانه و ماهوب دانه شود.
-
ماهودانه
لغتنامه دهخدا
ماهودانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) به معنی ماهوب دانه است که حب الملوک باشد و آن میوه ٔ درخت شباب است و به عربی معشوق می گویند. (برهان ). دانه ای که به تازی حب الملوک گویند. (ناظم الاطباء). حب الملوک و آن غیر حب السلاطین است و به هندی جمال گوته گوین...
-
شاهدانه
لغتنامه دهخدا
شاهدانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) حب قنب . شهدانه . شهدانج . (یادداشت مؤلف ). تخم کنو. کنودان . کنودانه . (برهان ). تخم شهدانه . بزرالقنب . کنب دان . کنب دانی . (یادداشت مؤلف ). تخم بنگ را گویند و به عربی کنب خوانند و معرب آن شاه دانج باشد و شاه د...