کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانون
لغتنامه دهخدا
مانون . (اِ) نام نان خورشی است و آن ماهی خرد است که در خمی از آب کنند و نمک بسیار در آن آمیزند تا مهرا شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
معنون
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ وَ) [ ع . ] (اِمف .)1 - عنوان کرده شده ،ابتدا شده . 2 - کتاب یا رسالة دارای مقدمه . 3 - شخصی دارای حیثیت و نام و نشان .
-
معنون
لغتنامه دهخدا
معنون . [ م َ ] (ع ص ) دیوانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ناتوان . || افسون شده و جادوشده و به افسون نامرد شده . || آنکه قاضی بر وی حکم به نامردی کند. || محبوس در حظیره . (ناظم الاطباء).
-
معنون
لغتنامه دهخدا
معنون . [ م ُ ع َن ْ وَ ] (ع ص ) عنوان کرده شده یعنی دیباچه کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). کتاب دیباچه نوشته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || عنوان کرده شده . || دارای عنوان . (ناظم الاطباء). شخصی دارای عنوان و مقام : مرد معنونی است .
-
معنون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'anvan ۱. دارای دیباچه و مقدمه.۲. شخص دارای عنوان و مقام.
-
جستوجو در متن
-
پروست دگزیل
لغتنامه دهخدا
پروست دگزیل . [ پْرِ / پ ِ رِ وُ دِ ] (اِخ ) کشیش و نویسنده ٔ فرانسوی . مولد وی بسال 1697 م . درهسدن او مؤلف افسانه های چند است که معروفترین آنها مانون لسکو نام دارد. وفات او بسال 1763 م . بود.
-
حذف
لغتنامه دهخدا
حذف . [ ح َ ] (ع مص ) بیفکندن . افکندن . (دهار) (دستوراللغة). انداختن . (از منتهی الارب ). انداختن و افکندن چیزی را. || حذف از ذنب فرس ؛ گرفتن موی از دم اسپ و برکندن از آن . (از منتهی الارب ). || بریدن . (زوزنی ). پاره ای از سر و جز آن بریدن . پاره ا...