کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانورک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مانورک
/mānurak/
معنی
چکاوک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانورک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مانوک› (زیستشناسی) [قدیمی] mānurak چکاوک.
-
مانورک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) چکاوک .
-
مانورک
لغتنامه دهخدا
مانورک . [ رَ ] (اِ) مرغابی تیزپر که سرخاب نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). چکاوک است و آن پرنده ای باشد که به عربی ابوالملیح خوانندش .بعضی گویند پرنده ای است آبی که آن را سرخاب می گویند. (برهان ). مرغابیی است تیزپر که آن را سرخاب گویند.(آنندراج ) (انجمن آ...
-
جستوجو در متن
-
مانوک
لغتنامه دهخدا
مانوک . (اِ) مانورک . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مانورک شود.
-
چکاوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čakvā] ‹چکاوه، چکاو، چاوک، چکوک› čakāvak ۱. (زیستشناسی) پرندهای کوچک و خوشآواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر؛ چرز؛ مانوک؛ مانورک؛ جل؛ جلک؛ ژوله؛ هوژه؛ خجو؛ خاکخسپه: ◻︎ هر چکاوک را رسته ز بر سر کلهی / زاغ با راغ گرفته به یکی کنج ...
-
خرچال
لغتنامه دهخدا
خرچال . [ خ َ ] (اِ مرکب ) مرغی است بزرگ از جنس هوبره و گوشت آن لذیذ، خرد آنرا چال و بزرگ آنرا خرچال گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).قسمی از مرغابی است کبودرنگ و بزرگ . (از ناظم الاطباء). مرغی باشد کبودفام و بزرگ و بیشتر در آب باشد و بتاز...
-
سرخاب
لغتنامه دهخدا
سرخاب . [ س ُ ] (اِ مرکب )نوعی از مرغابی باشد سرخ رنگ . گویند ماده ٔ آن را مانند زنان حیض برآید، و بعضی گویند پرنده ای است که تمام شب از جفت خود جدا باشد و یکدیگر را نبینند لیکن آواز دهند و بسمت آواز بقصد ملاقات هم آیند، اما ملاقی نشوند و تمام شب بیق...