کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماندگی پایین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماندگی پایین
لغتنامه دهخدا
ماندگی پایین . [ دَی ِ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان نایین است و 212 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
واژههای مشابه
-
burnout 2
ماندگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حالتی که بهویژه در مشاغل پرفشار یاریگرانه، با علائمی نظیر خستگی روحی، ناتوانی از ادامۀ کار و از دست دادن احساس کارایی ایجاد میشود
-
static holdup
ماندگی ایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] مقدار مایعی که پس از تخلیۀ دستگاه باقی میماند
-
dynamic holdup
ماندگی پویا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] مایع نگهداشتهشده در یک مخزن فرایندی بهنحویکه جریان مستمری از مواد جدید بتواند مقدار مواد خروجی را جبران کند و سطح مایع در مخزن ثابت بماند
-
عقب ماندگی
فرهنگ واژههای سره
واپس ماندگ
-
عقب ماندگی
لغتنامه دهخدا
عقب ماندگی . [ ع َ ق َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عقب افتادگی . پس ماندگی . دنبال افتادگی . (فرهنگ فارسی معین ). کندسیری و توقف در مسیر به کمال .
-
retentivity
باقیماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] باقیماندۀ چگالی شار مغناطیسی که حاصل القای اشباعی مادۀ مغناطیسی است
-
دل ماندگی
لغتنامه دهخدا
دل ماندگی . [ دِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل مانده . اندوه . ملالت . حزن . (ناظم الاطباء). || آزردگی . (ناظم الاطباء). دل چرکینی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رنجش . شکرآب : در این میان امیر عزالدین را دل ماندگی پدید آمد... و عصیان ظاهر کرد. (...
-
ماندگی افکندن
لغتنامه دهخدا
ماندگی افکندن . [ دَ / دِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رفع خستگی کردن . استراحت کردن . خستگی گرفتن . (به معنی متداول امروز). استجمام . (منتهی الارب ) : بیاسای تا ماندگی بفکنی به دانش مرا مغز و جان آکنی . فردوسی .بدم مانده ٔ راه و می خوردنم بدان بد که تا ما...
-
باقی ماندگی
لغتنامه دهخدا
باقی ماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی باقیمانده . دوام . ثبوت . || دائمی و همیشگی . (ناظم الاطباء). || برجای ماندگی . || عقب ماندگی . (ناظم الاطباء).
-
برجای ماندگی
لغتنامه دهخدا
برجای ماندگی . [ ب َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حاصل مصدر است از برجای ماندن سستی و ماندگی و بازماندگی درجای . || فالج . || اندوه و رنج . (ناظم الاطباء).
-
mental retardation, MR 2
عقبماندگی ذهنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلالی که در آن کارکرد هوش آشکارا زیر میانگین است متـ . کمتوانی هوشی intellectual disability
-
mild mental retardation
عقبماندگی ذهنی خفیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی عقبماندگی ذهنی که در آن هوشبهر فرد بین 50 تا 69 است
-
severe mental retardation
عقبماندگی ذهنی شدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی عقبماندگی ذهنی که در آن هوشبهر فرد بین 20 تا 30 است