کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مامعرشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
main deck
مامعرشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشۀ اصلی کشتی که پایینتر از بالاعرشه قرار دارد
-
واژههای مشابه
-
مام
واژگان مترادف و متضاد
ام، مادر، مامان، ننه، والده ≠ اب، پدر
-
مام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: mām] mām = مادر
-
مام
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) مادر.
-
مام
لغتنامه دهخدا
مام . (اِ) مادر را گویند و به عربی والده و ام خوانند. (برهان ). مادر. (آنندراج ). مادر و ام و والده . (ناظم الاطباء). لیتوانی ، موما، مه مه (مادر). اسلاوی کلیسیایی ، مه مه (ماما). وخی ، موم . سریکلی ، مام (مادر بزرگ ). افغانی ، مامی (عمه ، خاله ). یو...
-
مام
دیکشنری فارسی به عربی
ام , مثالي
-
عرشه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بالا، فراز ۲. رو، سقف
-
عرشه
لغتنامه دهخدا
عرشه . [ ع َ ش َ / ش ِ ] (از ع ، اِ) سطحی که مرتفعتر از اطراف خود باشد. (فرهنگ فارسی معین ).- عرشه ٔ کشتی ؛ سطح بالای کشتی . (از فرهنگ فارسی معین ). مرتفعترین جزء از کشتی که مردم در آنجا بنشینند. (از ناظم الاطباء).
-
عرشة
لغتنامه دهخدا
عرشة. [ ع ِ رَ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عَرش . رجوع به عَرش شود. || ج ِ عُرش . رجوع به عُرش شود.
-
عرشه
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ ش ) [ ع . ] (اِ.) جِ عرش . در فارسی ب - ه معنای قسمت بالای کشتی .
-
عرشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عرشَة] 'araše ۱. سطح بالای کشتی.۲. هر جای مسطحی که از اطراف خود بلندتر باشد.
-
عَرْشُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
تخت فرمانروايي او( کلمه عرش در قرآن به معناي مقامي است موجود که جميع سر نخهاي حوادث و امور در آن متراکم و جمع است . در عبارت َ کَانَ عَرْشُهُ عَلَى ﭐلْمَاءِ "شايد منظوراين است که فرامين الهي که مبناي اداره اين عالم است توسط آب به اجزاي عالم انتقال م...
-
عرشه
دیکشنری فارسی به عربی
طابق
-
ootid
مامیاختک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختهای تکلاد که از تقسیم کاستمانی مامیاخته به وجود میآید