کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مامایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مامایی
معنی
(حامص .) ماما بودن ، قابلگی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
دایگی، قابلگی، قابلهگری، ماماچهگری
دیکشنری
midwifery
-
جستوجوی دقیق
-
midwifery
مامایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حرفهای برای مراقبت از زنان در هنگام بارداری و زایمان طبیعی
-
مامایی
واژگان مترادف و متضاد
دایگی، قابلگی، قابلهگری، ماماچهگری
-
مامایی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) ماما بودن ، قابلگی .
-
مامایی
لغتنامه دهخدا
مامایی . (حامص ) قابلگی . (ناظم الاطباء). شغل ماما. قابلگی . پیشداری . مام نافی . پازاجی . ماماگی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماما (معنی دوم ) شود.- مامایی کردن ؛ زایانیدن زن باردار و خلاص کردن او و گرفتن کودک را. (ناظم الاطباء).- || دا...
-
واژههای همآوا
-
معمایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. رازآلود، رمزآمیز، مرموز ۲. چیستانی ۳. لاینحل
-
معمایی
لغتنامه دهخدا
معمایی . [ م ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) میر رفیعالدین حیدر معمایی کاشی . رجوع به رفیعی شود.
-
معمایی
لغتنامه دهخدا
معمایی . [ م ُ ع َْم ما ] (ص نسبی ) منسوب به معما.رجوع به معما شود. || آنگه معما گوید. آنکه معما طرح کند : جانی همدانی ... معمایی است و طبع خوبی هم دارد. (ترجمه ٔ مجمعالخواص ص 273).
-
جستوجو در متن
-
mammee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامایی
-
obstetricate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامایی
-
obstetricated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامایی
-
obstetrically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامایی
-
obstetricating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامایی
-
قابلگی
واژگان مترادف و متضاد
دایگی، مامایی