کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مامان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مامان
/māmān/
معنی
۱. مادر.
۲. (صفت) [مجاز] قشنگ؛ مامانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ام، مام، مادر، ننه، والده، بابا، پاپا، پدر
۲. ناز، ناب، قشنگ، مامانی
۳. مطلوب، دوستداشتنی ≠ بابا، پاپا، پدر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مامان
واژگان مترادف و متضاد
۱. ام، مام، مادر، ننه، والده، بابا، پاپا، پدر ۲. ناز، ناب، قشنگ، مامانی ۳. مطلوب، دوستداشتنی ≠ بابا، پاپا، پدر
-
مامان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: maman] [عامیانه] māmān ۱. مادر.۲. (صفت) [مجاز] قشنگ؛ مامانی.
-
مامان
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] 1 - (اِ.) (در زبان کودکان ) مادر. 2 - (ص .) در تداول فارسی هر چیز خوب و قشنگ .
-
مامان
لغتنامه دهخدا
مامان . (فرانسوی ، اِ) در زبان اطفال ، نه نه . مادر. و به این معنی مأخوذ از فرانسه است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ظاهراً مأخوذ از فرانسوی است . کودکان اروپائی مادر خود را چنین خطاب کنند و اکنون بیشتر بچه های شهری ایران نیز مادر خود را مامان می ...
-
مامان
لهجه و گویش تهرانی
مامانی، خوب
-
جستوجو در متن
-
mammas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان ها، مادر، مامان، پستان، ممه، مام
-
mameys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان ها
-
momish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان
-
maced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان
-
amban
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان
-
mim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان
-
momist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان
-
somniative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان
-
maeander
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان