کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مالیا
/māliyā/
معنی
درختی با گلهای سفید و برگهایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مالیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: māliyā) درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر میسازند؛ ]مالیا معرب یونانی melas (سیاه) است[.
-
مالیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [معرب، مٲخوذ از یونانی] māliyā درختی با گلهای سفید و برگهایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد.
-
مالیا
لغتنامه دهخدا
مالیا. (اِ) درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نزد بعضی مُرّان است و بولس گوید درختی است در بلاد شام ... (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در تحفه ٔ حکیم مؤمن مرادف با «مران » ذکر شده که با توجه به دزی...
-
واژههای مشابه
-
انبالس مالیا
لغتنامه دهخدا
انبالس مالیا. [ اَم ْ ل ُ ] (اِ) فاشرستین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). در لکلرک انبلس مالینا است و به فاشرشین معنی کرده و در مفردات ابن البیطار انبالس بالیا است .
-
جستوجو در متن
-
زالفا
لغتنامه دهخدا
زالفا. (اِخ ) ملکه ٔ باستانی مصر است و در عهد او فراعنه بر مصر دست یافتند. زالفا دخترعمه ٔ حوریا نخستین ملکه ٔ مصر و از فرزندان نوح است . پدر حوریا: طوطیس بن مالیا همان کس است که چون بر ابراهیم خلیل وارد شد کنیزک خود هاجر را به ساره همسر ابراهیم هدیه...
-
وادی العقیق
لغتنامه دهخدا
وادی العقیق . [ دِل ْ ع َ ](اِخ ) موضعی است متعلق به بنی کلاب که منسوب به یمن بوده اند و این شعر فرزدق درباره ٔ آن است : الم تر اًنّی یوم جرسویقةبکیت و بادتنی هنیدة مالیافقلت لها ان البکاء لراحةبه یشتفی من ظن ان لاتلاقیاقفی ودعینا یاهنید فانی اری الر...
-
مران
لغتنامه دهخدا
مران . [ م َرْ را ] (ع اِ) درختی است در بلاد مغرب و روم و هند، جمیع اجزای او تلخ و بسیار بلند و رعنا و نرم ، و گرههای او مانند بندهای نی ، و میان پر، و از آن نیزه ها می سازند و مشهور به نیزه ٔ نی است و نزد بعضی مران و مالیا یکی است و این قول صحتی دار...
-
فاشرستین
لغتنامه دهخدا
فاشرستین . [ ش ِ رِ ] (سریانی ، اِ) به لغت سریانی و بعضی گفته اند یونانی ، بمعنی دافع. شصت علت باشد، و آن گیاهی است که شیرازیان سیاه دارو گویند و به عربی کرمةالاسود خوانند، و آن شش بندان است که مانند عشقه بر درخت پیچد. (برهان ). دزی صور دیگر کلمه را ...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت الجودی بن عدی بن عمرو الغسانی . من فواضل نساء عصرها کان یهواها عبدالرحمن بن ابی بکر الصدیق و ذلک انه قدم فی تجارة فرآها فی جوار و نساء یتهادین فاذا عثرت احداهن قالت : یا ابنةالجودی فاذا حلفت احداهن حلفت بابنةالجودی فاعجبت...