کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالک بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ربیعةبن مالک
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن مالک . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عوف سعدی ، مکنی به ابویزید و معروف به مخبل سعدی . از طایفه ٔ انف الناقة از قبیله ٔ تمیم و از گویندگان نامی مخضرمان بود. مخبل به بصره مسافرت کردو عمر درازی یافت و در دوران خلافت عمر یا عثمان درگ...
-
ربیعةبن مالک
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن مالک . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن زیدمناة، جد جاهلی و فرزندان وی شعبه ای از تمیم از عدنانیة بودند، این قبیله از اینرو به ربیعةالکبری و ربیعةالجوع معروف شدندتا با ربیعةالصغری اشتباه نشوند. از منازل این قبیله «شرمداء» از دیه های وشم در ن...
-
مالک اشتر
لغتنامه دهخدا
مالک اشتر. [ ل ِ ک ِ اَ ت َ ] (اِخ ) رجوع به اشتر نخعی و اشتر شود.
-
مالک دوزخ
لغتنامه دهخدا
مالک دوزخ . [ ل ِ ک ِ زَ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ موکل دوزخ : بوزنه بیهوش از درخت بیفتاد و جان به خزانه ٔ مالک دوزخ فرستاد. (سندبادنامه ص 223). و زندان درک اسفل و زندانبان مالک دوزخ . (سندبادنامه ص 249).چون درختی در او نه بار و نه برگ مالک دوزخ و میانجی ...
-
مالک دینار
لغتنامه دهخدا
مالک دینار. [ ل ِ ک ِ ](اِخ ) از موالی بنی سامةبن لؤی القرشی و از مشاهیرتابعین و زاهد بسیار معروف بصره که در زهد و اعراض از دنیا همواره بدو مثل زنند بعلاوه او یکی از خطاطان مشهور عصر خود بود و قرآن به اجرت می نوشت و هر مصحفی را در چهار ماه بپایان می...
-
مالک سعیر
لغتنامه دهخدا
مالک سعیر. [ ل ِ ک ِ س َ ] (اِخ ) مالک دوزخ : ای مالک سعیر بر این راندگان خلدزحمت مکن که زحمت من بس عذابشان . خاقانی .و رجوع به مالک و مالک دوزخ شود.
-
مالک شدن
لغتنامه دهخدا
مالک شدن . [ ل ِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) دارا شدن و به تصرف درآوردن و ضبط کردن . (ناظم الاطباء). صاحب چیزی شدن . خداوند چیزی شدن .
-
مالک آباد
لغتنامه دهخدا
مالک آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دوآب است که در بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
مالک آباد
لغتنامه دهخدا
مالک آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مشک آباد است که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 531 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
مالک الحزین
لغتنامه دهخدا
مالک الحزین . [ ل ِ کُل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) مرغی از مرغان آبی . (آنندراج ). مرغی است از مرغان آب و گویند بلشون است . (از اقرب الموارد). بوتیمار. غم خورک . شفنین . یمام . طریقون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به فارسی بوتیمار نامند، از طیور آبی است ....
-
مالک الرقاب
لغتنامه دهخدا
مالک الرقاب . [ ل ِ کُرْ رِ ] (ع ص مرکب ) مالک رقاب : بر اختیار بندگی مالک الرقاب نصر من اﷲ آمد، فال من از کتاب . عثمان مختاری (دیوان ص 21).از راه بِرّ و لطف تویی مالک القلوب وز روی امر و نهی تویی مالک الرقاب . رشید وطواط.او مالک الرقاب دو گیتی و بر ...
-
مالک السرایا
لغتنامه دهخدا
مالک السرایا. [ ل ِ کُس ْ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سنان بن سرح الخثعمی مکنی به ابوحکیم تابعی است و گویند از صحابه است . در عهدمعاویه و سپس یزید و عبدالملک امارت صوائف را داشت و در جنگ با روم کشته شد. (ازاعلام زرکلی ج 3 ص 828).
-
مالک القلوب
لغتنامه دهخدا
مالک القلوب . [ ل ِ کُل ْ ق ُ ] (ع ص مرکب ) خداوند دلها : از راه بِرّ و لطف تویی مالک القلوب وز روی امر و نهی تویی مالک الرقاب .رشید وطواط.
-
مالک الملک
لغتنامه دهخدا
مالک الملک . [ ل ِ کُل ْ م ُ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خداوند عالمیان . (ناظم الاطباء) : قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء. (قرآن 26/3).هوالاول هوالاخر هو الظاهر هو الباطن منزه مالک ...
-
مالک رقاب
لغتنامه دهخدا
مالک رقاب . [ ل ِ رِ ](ص مرکب ) صاحب گردنان . (آنندراج ). مالک الرقاب . دارنده ٔ رقبه ها. خداوند گردنها. مهتر افراد : آفتاب از اختران مالک رقاب ار هست نیست بی گمان باری تویی از خسروان مالک رقاب . سوزنی .برآمد ز برج حمل آفتاب به نظاره ٔ حسن مالک رقاب ...