کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالک الاراضي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مالک الاراضي
معنی
ملا ک , صاحب ملک
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مالک الاراضي
دیکشنری عربی به فارسی
ملا ک , صاحب ملک
-
واژههای مشابه
-
مآلک
لغتنامه دهخدا
مآلک . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مَاءْلُک و مَاءْلُکَة. (اقرب الموارد). رجوع به مألک و مألکة شود.
-
مألک
لغتنامه دهخدا
مألک . [ م َءْ ل ُ ] (ع اِ) (از «ال ک ») پیغام . مَألُکَه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مَالِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
صاحب - مالك
-
disponent owner
مالک بدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرد حقیقی یا حقوقی که خود مالک کشتی نیست و آن را از مالک اصلی اجارۀ زمانی کرده و به فرد سومی اجاره داده است
-
shipowner
مالک کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شخصی حقیقی یا حقوقی که صاحب کشتی یا دارای سهمی از آن است و تمامی مقررات و الزامات قانونی کشور صاحبپرچم را میپذیرد
-
مالک شدن
واژگان مترادف و متضاد
صاحبشدن، به تملک درآوردن، در اختیار گرفتن
-
مالک الحزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] mālekolhazin بوتیمار؛ غمخورک.
-
مالک الرقاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mālekorreqāb ۱. مالک رقاب؛ صاحب و مالک گردنها.۲. [مجاز] بزرگ و صاحباختیار مردم.
-
مالک القلوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mālekolqolub مالک قلوب؛ خداوند دلها.
-
ابن مالک
لغتنامه دهخدا
ابن مالک . [ اِ ن ُ ل ِ ] (اِخ ) جمال الدین ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن محمدبن عبداﷲبن مالک طائی جیانی اندلسی . در حدود سال 600 هَ .ق . در جیان متولد شد و در 12 شعبان 672 به دمشق درگذشت . او از نحویین معروف عرب است که در شهرت با سیبویه برابری میکند. علم ...
-
مالک الحزین
فرهنگ فارسی معین
(لِ کُ لْ حَ) [ ع . ] (اِ.) بوتیمار.
-
مالک الرقاب
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) [ ع . مالک الرقاب ] (ص مر.) مهتر، سرور.
-
حراش مالک
لغتنامه دهخدا
حراش مالک . [ ح ِ ش ِ ل ِ ] (اِخ ) معاصر شعبه بود. (منتهی الارب ). معاصر شعبةبن حجاج عتکی بود. (تاج العروس ).