کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مالرو
/mālro[w]/
معنی
ویژگی راه باریکی که فقط چهارپایان یا مردم پیاده میتوانند از آن عبور کنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مالرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mālro[w] ویژگی راه باریکی که فقط چهارپایان یا مردم پیاده میتوانند از آن عبور کنند.
-
واژههای همآوا
-
مال رو
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (ص مر.) راه باریکی که در اثر رفت و آمد چهارپایان درست شده باشد.
-
مال رو
لغتنامه دهخدا
مال رو. [ رَ / رُو ] (ص مرکب ) راه مال رو،راهی که با ستور بدان توان رفت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راهی که از آن با چارپایانی مانند اسب و استر و خر می توان عبور کرد. مقابل ماشین رو و شوسه .
-
جستوجو در متن
-
کشکوئیه
لغتنامه دهخدا
کشکوئیه . [ ک َ ئی ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت .واقع در 13هزارگزی جنوب باختری ساردوئیه و 5هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به بافت . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
یوسف آباد
لغتنامه دهخدا
یوسف آباد. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 48000گزی جنوب ماه نشان و 6000گزی راه مالرو عمومی ، با 290 تن سکنه . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
دزدوئیه
لغتنامه دهخدا
دزدوئیه . [ دُ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . واقع در 40هزارگزی خاور ساردوئیه و 20هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئیه به راین . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دزک
لغتنامه دهخدا
دزک . [ دُ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر. واقع در 6 هزارگزی خاور سرباز و کنار راه مالرو سرباز به زابلی ، با 125 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دره چیله
لغتنامه دهخدا
دره چیله . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان موگوئی بخش آخوره شهرستان فریدن و واقع در 35هزارگزی باختر آخوره و متصل به راه عمومی مالرو. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
درخواه
لغتنامه دهخدا
درخواه . [ دَخوا / خا ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 215هزارگزی جنوب کهنوج سر راه مالرو و انگهران به جاسک . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
درب
لغتنامه دهخدا
درب . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری ایذه و در کنار راه مالرو ده بندان به پس قلعه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دولاب
لغتنامه دهخدا
دولاب . (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس در 100هزارگزی باختر قشم سر راه مالرو باسعید به قشم با 410 تن سکنه . آب آن از چاه و باران و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
درگ
لغتنامه دهخدا
درگ .[ دِ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 150 هزارگزی جنوب کهنوج و سر راه مالرو انگهران به میناب . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
مهنج
لغتنامه دهخدا
مهنج . [ م ِ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند در 42هزارگزی جنوب خاوری خوسف و راه مالرو عمومی قیس آباد. آبش از قنات و راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).