کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماقبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماقبل
/māqabl/
معنی
پیش؛ گذشته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیشازین، پیشتر ≠ مابعد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماقبل
واژگان مترادف و متضاد
پیشازین، پیشتر ≠ مابعد
-
ماقبل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ مابعد] māqabl پیش؛ گذشته.
-
ماقبل
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (ص .) پیش ، گذشته . مق مابعد.
-
ماقبل
لغتنامه دهخدا
ماقبل . [ ق َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) گذشته و از پیش گذشته و مقدم . (ناظم الاطباء). مقابل مابعد. (آنندراج ) : در اواخر بعضی کلمات تازی و پارسی حرف «ها» علامت حرکت ماقبل است . (المعجم چ دانشگاه ص 25). اما در پارسی چنانکه خنده و گریه و جامه و نامه که ح...
-
ماقبل
دیکشنری فارسی به عربی
ماضي
-
واژههای مشابه
-
ماقبل و مابعد
فرهنگ گنجواژه
جاهای دو طرف یک نوبت یا ردیف.
-
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
دیکشنری فارسی به عربی
ماموث
-
جستوجو در متن
-
prehistoric
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماقبل تاریخ، ماقبل تاریخی، پیش تاریخی، وابسته به قبل از تاریخ
-
postdate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاریخ ارسال، تاریخ ماقبل، بتاریخ ماقبل نوشتن
-
prehistorical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماقبل تاریخ، ماقبل تاریخی، پیش تاریخی، مربوط به دوران ما قبل تاریخ، وابسته به قبل از تاریخ
-
prehistorics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماقبل تاریخ
-
preceding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبلا، ماقبل، سابق
-
ماسبق
واژگان مترادف و متضاد
پیشینه، سابق، گذشته، ماسلف، ماقبل