کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماغگون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماغگون
/māqgun/
معنی
بهرنگ ماغ؛ تیره؛ سیاهرنگ: ◻︎ تا برآید لختلخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماغگون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] māqgun بهرنگ ماغ؛ تیره؛ سیاهرنگ: ◻︎ تا برآید لختلخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳).
-
واژههای همآوا
-
ماغ گون
لغتنامه دهخدا
ماغ گون . (ص مرکب ) تیره گون . به رنگ ماغ . سیاه و تیره : تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغ گون آسمان آس گون از رنگ او گردد خلنگ .منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
لخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] laxt ۱. جزء؛ حصه؛ تکه و پارهای از چیزی.۲. گرز.〈 لختلخت: [قدیمی]۱. پارهپاره؛ تکهتکه: ◻︎ تا برآید لختلخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳).۲. کمکم.
-
خلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خلنج› xalang ۱. (زیستشناسی) گیاهی درختچهای با گلهای سرخ، زرد، یا سفید که بیشتر در نواحی گرم میروید.۲. (صفت) [قدیمی] دورنگ و ابلق، بهویژه سیاهوسفید: ◻︎ تا برآید لختلخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳).