کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ماس
لهجه و گویش بختیاری
mâs ماست.
-
جستوجو در متن
-
دارای خاصیت جذب
دیکشنری فارسی به عربی
عضو ماص
-
پرطراوت
دیکشنری فارسی به عربی
نبات ماص
-
درکش
دیکشنری فارسی به عربی
امتصاص , عضو ماص
-
دراشام
دیکشنری فارسی به عربی
امتصاص , عضو ماص
-
جاذب
دیکشنری فارسی به عربی
امتصاص , جذاب , عضو ماص , مسک
-
شاداب
دیکشنری فارسی به عربی
کثير العصير , معشب , نبات ماص
-
ابدار
دیکشنری فارسی به عربی
کثير العصير , مائي , معشب , نبات ماص , رطب
-
ماصان
لغتنامه دهخدا
ماصان . [ ماص صا ] (ع ص ) لئیم و گویند ویلی علی ماصان بن ماصان و ماصانة بن ماصانة؛ ای لئیم بن لئیم و اصل «ماصان » مَصّان بوده و الف برای مبالغه افزوده شده است .(از اقرب الموارد). در شتم مرد گویند: ویلی علی ماصان بن ماصان و در شتم زن : ویلی علی ماصانة...
-
ماصة
لغتنامه دهخدا
ماصة. [ ماص ص َ ] (ع اِ) بیماریی است کودک را که از مویها که بر سر استخوان پهلو سوی پشت روید حادث گردد و تا که آن مویها را نه برکنند اکل و شرب او را گوارا نشود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بیماریی که در کودکان عارض شود. (ناظم الاطباء)...