کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
weeshee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشینی
-
مکانیزه
واژگان مترادف و متضاد
خودکار، ماشینی
-
machine wash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستشوی ماشینی
-
machine-wash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستشوی ماشینی
-
موکت
واژگان مترادف و متضاد
کفپوش، فرشینه، زیلوی ماشینی
-
mass production
تولید انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] تولید در مقادیر زیاد با استفاده از فرایندهای ماشینی
-
automatism
خودکاری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] کیفیت خودکار بودن یا بهصورت ماشینی عملکردن
-
baler
علوفهبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی برای فشرده کردن علوفه و بستهبندی آن
-
machine translation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترجمه ماشین، ترجمه ماشینی
-
مکنن
دیکشنری عربی به فارسی
ماشيني کردن , موتوريزه کردن , موتوري کردن
-
ميکانيکي
دیکشنری عربی به فارسی
مکانيکي , ماشيني , غير فکري
-
mechanical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکانیکی، ماشینی، هنرور، غیر فکری
-
typed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایپ شده، مطبوع، ماشینی
-
octane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکتان، سوخت ماشینی
-
جاده کوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] jād[d]ekub ماشینی که با آن جاده را میکوبند و هموار میکنند.