کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماسیده
معنی
(دِ) (ص مف .) بسته ، سفت شده .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
firm, set
-
جستوجوی دقیق
-
ماسیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) بسته ، سفت شده .
-
ماسیده
لغتنامه دهخدا
ماسیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) بسته شده . منعقد شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ماست شده (شیر). (فرهنگ فارسی معین ). || صورت گرفته تحقق یافته . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
ماسیدگی
لغتنامه دهخدا
ماسیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی و حالت ماسیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماسیده و ماسیدن شود.