کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسۀ آتشفشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
blowout dune
تَلماسۀ بادکَندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← تَلماسۀ سهموی
-
shifting dune
تَلماسۀ جابهجاشونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← تَلماسۀ متحرک
-
parabolic dune
تَلماسه سهموی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تَلماسۀ بلند قاشقیشکل که سطح آن سهمیوار است متـ . تَلماسۀ بادکَندی blowout dune
-
mobile dune
تَلماسۀ متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تَلماسهای ساحلی که براثر حرکت باد به وجود میآید و بخشی از سطح آن فاقد پوشش گیاهی است متـ . تَلماسۀ جابهجاشونده shifting dune
-
calcarenite
سنگآهک ماسهدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگ آهکی که بیش از 50 درصد آن از دانههای کربناتی هماندازه با ماسه تشکیل شده است
-
litharenite, lithic arenite
سنگماسۀ خردهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگماسهای که بیش از 25 درصد آن از قطعات خردهسنگی، کمتر از 10 درصد آن از فلدسپار و کمتر از 75 درصد آن از کوارتز و کوارتزیت و چرت تشکیل شده است
-
feldspathic arenite
سنگماسۀ فلدسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ماسهسنگی فاقد خمیره یا با خمیرۀ اندک که فراوانی ذرات فلدسپار در آن بین 10 تا 25 درصد است
-
quartzarenite/ quartz arenite
سنگماسۀ کوارتزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ماسهسنگی فاقد خمیره یا با خمیرۀ اندک که بیش از 95 درصد آن را کوارتز تشکیل میدهد
-
sand and gravel
شن و ماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مواد ساختمانیای با اندازۀ درشتتر از سیلت و ریزتر از قلوهسنگ
-
ساعت ماسه ای
لغتنامه دهخدا
ساعت ماسه ای . [ ع َ ت ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسبابی که در آن به کمک ماسه ٔ نرم وقت را اندازه توان گرفت . و آن دو شیشه ٔ گلابی شکل چسبیده بهم بود که میان آن دو، راه باریکی بود و در یکی از آن دو، ریگ یا ماسه (یا یک ماده ٔ رقیق ) میریختن...
-
sand reef
آبسنگ ماسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] سد یا پشتۀ کوتاهی از ماسه در امتداد کرانۀ دریاچه یا دریا که با جریان آب یا موج شکل میگیرد متـ . سد ماسهای sandbar
-
graywacke/ greywacke/ grauwacke
ماسهسنگ گِلخمیرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ماسهسنگ نابالغ با بیش از 15 درصد کانی رُسی
-
هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
دیکشنری فارسی به عربی
ثقل
-
جستوجو در متن
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...