کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسهسنگ آتشفشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ماسة
لغتنامه دهخدا
ماسة. [ ماس ْ س َ ] (ع ص ) حاجة ماسة؛ یعنی حاجت سخت . (منتهی الارب ). حاجت سخت و مهم . (ناظم الاطباء). حاجت مهم . (از اقرب الموارد). || بینهم رحم ماسة؛ یعنی میان ایشان خویشی نزدیکی است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
sanding 2
ماسهپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پاشیدن ماسه ازطریق فشار هوا در حین حرکت که روشی است برای افزایش چسبندگی بین چرخ درحالحرکت و ریل
-
burn in 2
ماسهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] لایۀ نازک ذوبشده و چسبیدۀ ماسه به قطعۀ ریختگی که ظاهری براق و آبلهگون دارد
-
refractory sand
ماسۀ دیرگداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ماسهای مقاوم در برابر حرارت بالا که در ساخت مواد دیرگداز به کار میرود متـ . ماسۀ نسوز
-
mould drop
ماسهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگی حجیم و نامنظمی با ظاهر شکننده در لبههای کناری یا گوشههای قطعۀ ریختگی که بخش کندهشدهای از دیوارۀ قالب به آن چسبیده است
-
crush
ماسهسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] 1. شکستن بخشی از قالب به سبب جفت نشدن دو لنگۀ آن بر روی هم در هنگام بستن که موجب برجستگیهای نامتقارن و ممتدی بر روی قطعه میشود 2. برجستگیهای غیرهندسی در سطح عمودی یا مایل قطعه در امتداد جفت کردن دو لنگه قالب یا قرار دادن ...
-
burn on
ماسهسوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] چسبیدگی قسمتهایی از ماسه به قطعۀ ریختگی که عموماً به دلیل واکنش شیمیایی بین قالب و مذاب و در گرمترین قسمتهای قالب ایجاد میشود
-
wash, cut 5
ماسهشویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شسته شدن ماسه از سطح قالب یا ماهیچه در راهبارهها (ingate) براثر عبور جریان مذاب که باعث به وجود آمدن برآمدگیهای حجیم و نامنظمی بر روی سطح قطعۀ ریختگی میشود
-
raised sand
ماسهکندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در سطح پایینی قطعۀ ریختگی که عموماً به دلیل انبساط ماسه یا کوبش ناکافی آن به وجود میآید
-
blended sand
ماسهمخلوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مخلوط ماسههایی با دانهبندی و میزان خاک رُس متفاوت که برای ریختهگری مناسب است
-
ماسۀ نسوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ← ماسۀ دیرگداز
-
dune
تَلماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تپه یا پشتهای کوتاه از مواد سست معمولاً ماسهای که باد آنها را از جایی به جای دیگر حرکت میدهد و مجدداً به شکل تپه بر روی هم انباشته میکند
-
arenite/ arenyte
سنگماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی رسوبی متشکل از ذراتی هماندازۀ ماسه، دارای سیمان شیمیایی، که خمیره ندارد یا خمیرۀ آن ناچیز است
-
ماسه زار
لغتنامه دهخدا
ماسه زار. [ س َ / س ِ ] (اِمرکب ) صحرایی که ماسه ٔ نرم دارد. (فرهنگ فارسی معین ). فرهنگستان ایران این کلمه را معادل کلمه ٔ «سابلیر» فرانسوی انتخاب کرده است . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران ص 99 شود.
-
ماسه زی
لغتنامه دهخدا
ماسه زی . [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ) در ماسه زینده . (اصطلاح جانورشناسی ) جانوری که در ماسه زندگی کند. (فرهنگ فارسی معین ). فرهنگستان ایران این کلمه را معادل «آرِنیکل » فرانسوی انتخاب کرده است . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران ص 131 شود.