کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماست خوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ماست بندی
لغتنامه دهخدا
ماست بندی . [ب َ ] (حامص مرکب ) ماست تهیه کردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || شغل و پیشه ٔ تهیه و ساختن ماست . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). عمل و شغل ماست بند. || (اِ مرکب ) دکان یا کارخانه ٔماست بند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مغازه...
-
ماست پالود
لغتنامه دهخدا
ماست پالود. (اِ مرکب ) شیراز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شیرپالوده . (زمخشری ، یادداشت ایضاً). و رجوع به شیراز شود.
-
ماست دان
لغتنامه دهخدا
ماست دان . (اِ مرکب ) ظرفی که در آن ماست سازند. (آنندراج ). آوند ماست و خیک ماست . (ناظم الاطباء). مِروَب . مِحقَن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ماست کش
لغتنامه دهخدا
ماست کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کسی که شغلش حمل و نقل ماست و رسانیدن تغارهای آن به دکانهای بقالی و لبنیات و خواربارفروشی است . ماست کشی کاری دشوار بود و به تخصص و مواظبت فراوان نیاز داشت . ماست کش تغارهای متعدد بر سر می گذاشت و به صاحبانش می رسانی...
-
ماست کشی
لغتنامه دهخدا
ماست کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل ماست کش . و رجوع به ماست کش شود. || جاکشی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماست کش شود.
-
ماست مالی
لغتنامه دهخدا
ماست مالی . (حامص مرکب ) مداهنه . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). || سرسری گرفتن و پوشاندن دقایق امری . اغماض کردن . ندیده گرفتن مسائلی که موجب خشم یا اختلاف گردد. و رجوع به ماست مالی کردن شود.
-
مرغانه ماست
لغتنامه دهخدا
مرغانه ماست . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) طعامی که از تخم مرغ و ماست و روغن کنند. خورش که از تخم مرغ و ماست کنند. طعامی که از خایه ٔ مرغ و ماست کنند. نیمرو که ماست در آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
آش ماست
لهجه و گویش تهرانی
آشی که در آن ماست میریزند
-
گور ماست
لهجه و گویش تهرانی
آمیزه شیر و ماست
-
گوره ماست
لهجه و گویش تهرانی
ماستی که شیر داخل آن کنند .
-
ماست کیسه
لهجه و گویش تهرانی
ماست آب کشیده
-
ماست چکیده
واژهنامه آزاد
لور.
-
flavoured yoghurt
ماست طعمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ماست حاوی طعمدهندۀ مجاز
-
fruit yoghurt
ماست میوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ماست حاوی قطعات یا پرکها یا پورۀ میوه خواه بهصورت لایه یا لایههای مجزا خواه بهصورت مخلوطی همگن
-
ماست مالی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (حامص .) رفع و رجوع کردن ، لاپوشی کردن .