کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماستابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماستابه
لغتنامه دهخدا
ماستابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِمرکب ) ماستاوه . دوغ صاف شده ٔ ستبر کرده ٔ خشک کرده . (ناظم الاطباء). دوغ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ماستبا. آش ماست . (ناظم الاطباء). دوغبا.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مضیره . (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ...
-
جستوجو در متن
-
آردتوله
لغتنامه دهخدا
آردتوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) آردهاله : آن آردتوله خور که بمن لوت خوار گفت چون ماستابه پخت ز من عذرها بخواست .بسحاق اطعمه .
-
ماستو
لغتنامه دهخدا
ماستو. (اِ مرکب ) ماستونه . ماستینه . دوغ صاف کرده ٔ ستبر کرده ٔ خشک کرده . || ماستوا. آش ماست . (از ناظم الاطباء) (از جانسون ). و رجوع به ماست با و ماستابه شود.
-
دوغبا
لغتنامه دهخدا
دوغبا. (اِ مرکب ) آش ماست . (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از برهان ) (آنندراج ). ماستابه . مصیلة. مخیضیة. دوغباج . آش کشک . آش دوغ . دوغ وا. مضلبة. (یادداشت مؤلف ). مضیرة. (زمخشری ) (دهار). آش جغرات . (از شرفنامه ٔ منیری ) : و شیر تازه ٔ جوشانیده و...
-
دوغ
لغتنامه دهخدا
دوغ . (اِ) شیری که زبد آن را بگیرند و ماده ٔ پنیری آن بر جای باشد. (بحر الجواهر). شیر ترش مسکه گرفته . (ناظم الاطباء). شیری که از وی مسکه بر آورده باشند که جغرات باشد اما فارسیان به «واو» مجهول خوانند و بعضی دوغ ماست به اضافه نیز آورده اند. (آنندراج ...