کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسبق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماسبق
/māsabaq/
معنی
۱. آنچه گذشته و پیشی گرفته باشد.
۲. پیشینه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیشینه، سابق، گذشته، ماسلف، ماقبل
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماسبق
واژگان مترادف و متضاد
پیشینه، سابق، گذشته، ماسلف، ماقبل
-
ماسبق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ماسبقَ] māsabaq ۱. آنچه گذشته و پیشی گرفته باشد.۲. پیشینه.
-
ماسبق
فرهنگ فارسی معین
(سَ بَ) [ ع . ] (ص .) گذشته ، پیشینه . عطف به . مربوطه به گذشته ، امری را به امر سابق پیوند دادن .
-
ماسبق
لغتنامه دهخدا
ماسبق . [ س َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) آنچه گذشته باشد. (آنندراج ). کلمه ٔ فعل مأخوذ از تازی ، هر آنچه گذشته باشد وپیشی گرفته باشد و گفته شده و کرده شده . (ناظم الاطباء). آنچه گذشته است : قانون عطف ماسبق نمی شود یا قانون بماسبق حکم نکند. (یادداشت به خط مر...
-
واژههای مشابه
-
عطف به ماسبق
واژهنامه آزاد
برگشت به آنچه گذشته.
-
عطف به ماسبق
واژهنامه آزاد
عطف به ما سبق یک اصطلاح حقوقی است و به حالتی گفته می شود که افعالِ پیش از تصویب یک قانون مشمول قوانین تازه تصویب شوند.
-
جستوجو در متن
-
ماسلف
واژگان مترادف و متضاد
گذشته، ماسبق ≠ آینده
-
ماسلف
فرهنگ فارسی معین
(سَ لَ) [ ع . ] (اِ.) گذشته ، ماسبق .
-
retroactive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب مانده، عطف به ماسبق، معطوف به گذشته، پس کنشی
-
پیشینه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشین، دیرینه، سابق، سلف، قبلی، قدیم ۲. پرونده، سابقه، ماسبق
-
گذشته
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیش، دیرین، دیرینه، سابق، قبل، قبل، قدیم، ماسبق، ماسلف، ماضی، متقدم ۲. سپری، منقضی
-
ماسلف
لغتنامه دهخدا
ماسلف . [ س َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) هرآنچه در پیش ذکر شده و یاد کرده شده باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی دوم «ما» شود. || گذشته و ماسبق . (آنندراج ). هرچیز گذشته . (ناظم الاطباء).
-
سابقاً
لغتنامه دهخدا
سابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گ...