کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مازه در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مازه در
لغتنامه دهخدا
مازه در. [ زَ / زِ دَ ] (اِ مرکب ) درد پشت باشد. (فرهنگ جهانگیری ). مازه درد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مازه درد شود.
-
واژههای مشابه
-
lumbar puncture, spinal puncture, thecal puncture, rachiocentesis, spinal tap
مازهمَکِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بیرون کشیدن مایع مغزینخاعی از بین مهرههای سوم و چهارم کمر برای تشخیص یا درمان
-
پشت مازه
فرهنگ فارسی معین
(پُ. زِ) (اِمر.) 1 - تیرة پشت ، ستون فقرات . 2 - گوشتی که بر دو طرف ستون فقرات جای دارد، راسته .
-
بنی مازه
لغتنامه دهخدا
بنی مازه . [ ب َ زَ ] (اِخ ) تاج الاسلام احمدبن عبدالعزیز که امام بخارا بود، به پسر برهان یا آل برهان شهرت داشتند. بعلت نسبت پدری بنی مازه نیز خوانده شده اند. رجوع به آل برهان و حاشیه ٔ چهارمقاله ٔ عروضی چ محمد قزوینی شود.
-
پُش مازَه
لهجه و گویش بختیاری
poš-mâza فیله، گوشتِ پُشت راسته.
-
گیرانۀ پیشمازهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← اشتقاق پیشمازهای
-
جستوجو در متن
-
pendant group
گروه آویزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] گروهی شیمیایی که در زنجیر بسپارها وجود دارد و به مازه آویزان است
-
گرم
لغتنامه دهخدا
گرم . [ گ ُ ] (اِ) در لهجه ٔ عوام ، میان دو دوش و گوشت پس گردن نزدیک به مازه را گویند.
-
configurational base unit
واحد اصلی پیکربندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی پار (mer) یا واحد تکرارشونده که پیکربندی آن دستکم در یک جایگاه فضاهمپاری در مازۀ زنجیره (backbone) تعریف شده است
-
configuration repeating unit
واحد تکراری پیکربندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کوچکترین دسته از یک یا دو یا چند واحد پایۀ پیکربندی پیاپی که تکرار پیکربندی آن در یک یا چند جایگاه فضاهمپاری در مازۀ زنجیره (backbone) تعریف شده است
-
rudder angle indicator, rudder telltale, helm indicator
زاویهنمای سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وسیلهای مکانیکی یا الکتریکی در ایستگاه سکانش که نشاندهندۀ زاویه بین سکان و خط مازۀ (keel line) شناور است
-
مازن
لغتنامه دهخدا
مازن . [ زَ] (اِ) استخوان میان پشت را گویند و آن را به تازی صلب خوانند. (برهان ). صلب و استخوان میان کمر. (ناظم الاطباء). استخوان تیره ٔ پشت . ستون فقرات . مازو. مازه . (فرهنگ فارسی معین ). مازه . استخوان میان پشت که به عربی صلب گویند و پشت مازه مشهو...
-
عمر
لغتنامه دهخدا
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن احمدبن عبدالعزیزبن مازه . ملقب به صدرالشریعة و برهان الاسلام و تاج الدین . وی از ائمه ٔ بزرگ ماوراءالنهر و از صدور آل مازه است که در علوم دینی و ادبی تبحر داشت و درقرن ششم هجری ، در عهد سلطنت قلج طغماج خان ابراهیم ...