کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مازماز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مازماز
واژهنامه آزاد
عشق ، برای کسی که به آن عشق می ورزی
-
جستوجو در متن
-
مازل
لغتنامه دهخدا
مازل . [ زِ / زُ ] (اِخ ) نام کوهی است در هندوستان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333) (ازبرهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : تاقله ٔ مازل نشود ساحت کشمیرتا ساحت کشمر شنود قله مازل .رافعی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333).آن خداوندی که حکمش گر به مازل...
-
ماز
لغتنامه دهخدا
ماز. (اِ) مطلق چین و شکنج را گویند. (برهان ). چین و شکنج . (آنندراج ). چین و شکنج و تا و لا. (ناظم الاطباء). چین . نورد. پیچ و خم . شکن . کلچ . شکنج . تاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ای من رهی آن روی چون قمروان زلف شبه رنگ پر ز ماز. شهید (یادداشت...