کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماری تودور اول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماری تودور اول
لغتنامه دهخدا
ماری تودور اول . [ دُ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (1516- 1558م .) ملکه ٔ انگلستان و ایرلند از 1553 تا 1558 میلادی . او دختر هنری هشتم و کاترین دارگون بود و با اصلاحات به سختی مخالفت می ورزید و مسیحیان را آزار می داد و به همین علت اورا «ماری خونخوار» لقب دادن...
-
واژههای مشابه
-
مارى
لهجه و گویش بختیاری
mâri غیراصلى šowdar mâri>:شَبدر غیر خوراکى؛ xuâr mâri:خواهر ناتنى> .
-
کله ماری
لغتنامه دهخدا
کله ماری . [ ک َل ْل َ / ل ِ ] (ص نسبی مرکب ) با جمجمه ای شبیه به سر مار. که سری چون مار دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِ مرکب ) نوعی مرغ خانگی (ماکیان ) که سر باریک دارد. نوعی از مرغان خانگی که سرهای باریک چون سر مار دارند. (یادداشت به خط م...
-
گجک ماری
لغتنامه دهخدا
گجک ماری . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، در 190000گزی جنوب خاوری کهنوج سر راه مالرو رمشک به گابریک . سکنه ٔ آن 8 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ماری جوانا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: marihuana] (زیستشناسی) mārijuānā مادهای مخدر که از شاهدانه بهدست میآید.
-
درخت ماری
لغتنامه دهخدا
درخت ماری . [ دِ رَ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درخت زینتی از نوع کاتالپا با برگهای پهن بشکل دل خوشه های بزرگ ، گلهای سفید و نیامهای باقلائی بزرگ . جنس های آن در آسیا مخصوصاً هندوستان و امریکای شمالی دیده میشود. (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
ماری آنتوانت
لغتنامه دهخدا
ماری آنتوانت . [ ن ِ ] (اِخ ) (1755 - 1793 م .) دختر فرانسوا امپراتور ژرمن و ماری ترز، در وین متولد گردید و در سال 1770 با ولی عهد فرانسه «لوئی شانزدهم » ازدواج کرد. بی احتیاط و مسرف و دشمن اصلاحات بود و بسرعت در میان مردم وجهه ٔ خود را از دست داد ول...
-
ماری الاسقف
لغتنامه دهخدا
ماری الاسقف . [ ی یُل ْ اُ ق ُ ] (اِخ ) رئیس و پیشوای فرقه ٔ ماریین . (از الفهرست ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ماری دانژو
لغتنامه دهخدا
ماری دانژو. [ ژُ ] (اِخ ) (1404-1463 م .) ملکه ٔ فرانسه و دختر «لوئی دوم ، دوک دانژو» و همسر شارل هفتم بود. (از لاروس ).
-
ماری لسزکزینسکا
لغتنامه دهخدا
ماری لسزکزینسکا. [ ل ِ ] (اِخ ) (1703 - 1768 م .) دختر پادشاه لهستان «ستانیسلا لسزکزینسکی » و ملکه ٔ فرانسه که در نتیجه ٔ ازدواج با لوئی پانزدهم مادر ده اولاد از این پادشاه گردید. (از لاروس ).
-
ماری -مادلین
لغتنامه دهخدا
ماری -مادلین . [ دِ ] (اِخ ) (سنت ) توبه کار و تغییر دین داده بوسیله ٔ مسیح و اولین قدیسه در دین مسیح است . او خواهر «لازار» و «مارث » بود و روز 22 ژوئیه ذکران اوست . (از لاروس ).
-
ماری ترز
لغتنامه دهخدا
ماری ترز. [ ت ِ رِ ] (اِخ ) (1717 - 1780م .) او در وین متولد شد و به سال 1741 ملکه ٔ هنگری و در سال 1743 ملکه ٔ بوهم گردید. دختر امپراتور شارل ششم بود و با فرانسوا، دوک دولورن ازدواج کرد و ژوزف دوم و لئوپلددوم و ماری انتوانت از او بدنیا آمدند. وی با ...
-
مرگ ماری
لغتنامه دهخدا
مرگ ماری . [ م َ گ ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران ، مرکب از 150 خانوار که در مانیان و سارک آباد مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83).
-
پوست ماری
لغتنامه دهخدا
پوست ماری . [ ت ِ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به پوست مار. || نوعی قماش . قسمی جامه ٔ سخت تنک و ماننده ٔ پوست مار که زنان از آن چارقد کردندی . || (کفش یاپارچه ...) چون پوست مار، برنگ یا بنازکی و سختی .