کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مارگریت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مارگریت
/mārg[e]rit/
معنی
گل مینا؛ گل مروارید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مارگریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: marguerite] (زیستشناسی) mārg[e]rit گل مینا؛ گل مروارید.
-
جستوجو در متن
-
ژان دفرانس
لغتنامه دهخدا
ژان دفرانس . [ دُ ] (اِخ ) دوشس داورلئان دختر لوئی یازدهم پادشاه فرانسه و مارگریت دساووآ (1464 - 1505 م .).
-
لرنس
لغتنامه دهخدا
لرنس . [ ل ِ رَ ] (اِخ ) نام گروهی از جزایر مدیترانه (آلپ ماری تیم ). دوجزیره ٔ اصلی آن : «سنت مارگریت » و «سن اُنُر» است .
-
لاسابلیر
لغتنامه دهخدا
لاسابلیر. [ ی ِ ] (اِخ ) مارگریت دو. یکی از زنان فاضله ٔ مأئه هفدهم میلادی . مولد پاریس . ( 1636-1693 م .). لافونتن دیری با وی رفت و آمد داشته است .
-
ژرژ
لغتنامه دهخدا
ژرژ. [ ژُ ] (اِخ ) مادموازل مارگریت ژزفین ویمر. هنرپیشه ٔ فرانسوی . مولد بایو بسال 1787 و وفات بسال 1867 م .
-
ادوارد دلانکاستر
لغتنامه دهخدا
ادوارد دلانکاستر. [ اِ دُ ] (اِخ ) پرنس دُگال ، پسر هانری ششم و مارگِریت دانژو. وی کوشش کرد که ادوارد چهارم را از سلطنت خلع کند لکن بدست طرفداران وی کشته شد (1453 - 1471م .).
-
استال د لنه
لغتنامه دهخدا
استال د لنه . [ اِ دُ ل ُ ن ِ] (اِخ ) مارگریت ، بارون دُ...) مولد پاریس ، معلّم دوشس مِن ، نویسنده ٔ «خاطرات » دقیق ، که در آن اخلاق مردم عهد رژانس (نیابت سلطنت ) را با نازکی تمام و صراحت و سادگی «کلاسیک » شرح داده است . (1684-1750 م .).
-
بیلیل
لغتنامه دهخدا
بیلیل . [ ب ِ لیِل ْ ] (اِخ ) جان دو. (1249 - 1315 م .) سومین پسر بیلیل (بارون )، در 1292 - 1296 م . پادشاه اسکاتلند بود. وی پس از مرگ مارگریت دوشیزه ٔ نروژ (1290 م .) مدعی سلطنت شد... و تاجگذاری نمود. در 1299 م . در فرانسه گوشه گزید. (از دائرة المعا...
-
هاکین
لغتنامه دهخدا
هاکین . (اِخ ) هاکن . نام چند تن از سلاطین نروژ است و معروفترین آنها عبارتند از:هاکین اول 936 م . 958 م . هاکین ششم 1247 م . 1263 م . هاکین هفتم 1350 م . 1363 م . هاکین اول در ترویج و نشر دین مسیح فعالیت شدیدی نمود تا آنجا که جان را در سر این سودا گذ...
-
بازن
لغتنامه دهخدا
بازن . [زِ ] (اِخ ) فرانسوا- آشیی . از سرداران کشور فرانسه که در سال 1811 م . در ورسای متولد شد و در 1831 بخدمتهای نظامی وارد گردید. در الجزائر خدمتهای نمایان کرد. و در کریمه به اخذ نشان موفق گشت . در ایامی که فرانسه بکمک ایتالیا با اتریش میجنگید، با...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) (سَن ) (واقعه ٔ...) پس از پیدایش نهضت مذهبی در نیمه ٔ اول قرن شانزدهم م . به وسیله ٔ لوتر در کشور آلمان و کالوَن در سرزمین فرانسه وحدت مسیحیت در اروپای غربی از میان رفت و سه طریقت جدید لوتر و کالوَن و مذهب آنگلیکن برابر آ...
-
تارب
لغتنامه دهخدا
تارب . (اِخ ) مرکز ایالت پیرنه ٔ علیا در 849هزارگزی پاریس ، بر ساحل چپ رود «آدور» . آب آنجا بوسیله ٔ دو آب راهه ٔ وسیع در تمام محله ها که دارای 26055 تن سکنه است پخش می گردد، ساختمانهای شهر با مرمر وآجر بنا شده است . دارای چند کلیسای بزرگ متعلق به او...
-
شارل کن
لغتنامه دهخدا
شارل کن . [ ک َ ] (اِخ ) همان شارل پنجم پسر فیلیپ اول معروف به فیلیپ زیبا و ژان دیوانه است . وی بسال 1500 م . در شهرگان تولد و بسال 1558 م .وفات یافت . در سال 1516 م . پادشاه اسپانیا و در سال 1519م . امپراطور آلمان شد. وسعت قلمرو سلطنت او که شامل اسپ...
-
قطب
لغتنامه دهخدا
قطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش . (اقرب الموارد). || ستونه ٔ آهنی آسیا. (منتهی الارب ). آهنی است که بر گرد آن سنگ بالا گرد...