کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مارپیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مارپیچ
/mārpič/
معنی
۱. مسیری که براساس پیچیده شدن جسم به دور یک استوانه ساخته میشود.
۲. (صفت) دارای پیچوخم؛ پرپیچوخم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پرپیچوخم، پیچاپیچ
۲. حرکت مارگونه
دیکشنری
corkscrew, curl, helical, helix, spiral, winding, serpentine, sinuous
-
جستوجوی دقیق
-
spiral 2
مارپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی به معادلۀ قطبی r= aθ متـ . مارپیچ ارشمیدس Archimede(an) spiral
-
مارپیچ
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرپیچوخم، پیچاپیچ ۲. حرکت مارگونه
-
مارپیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mārpič ۱. مسیری که براساس پیچیده شدن جسم به دور یک استوانه ساخته میشود.۲. (صفت) دارای پیچوخم؛ پرپیچوخم.
-
مارپیچ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شکل منحنی که پیوسته از یک قطب یا از یک نقطه دور یا به آن نزدیک می شود.
-
مارپیچ
لغتنامه دهخدا
مارپیچ . (ص مرکب ، اِ مرکب ) پیچیدگی در اطراف مرکزی . (ناظم الاطباء). پرچم و... آنچه مصوران شکلی بوضعی کشندکه گویا چند مار باهم پیچیده اند. (غیاث ) (آنندراج ).به شکل مار حلقه زده . حلقه های پیوسته که از بزرگ آغازیده و بتدریج کوچک شود چنان مار که حلقه...
-
مارپیچ
دیکشنری فارسی به عربی
برج مدبب , لولب
-
واژههای مشابه
-
alphahelix, helix
مارپیچ آلفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] یکی از انواع ساختار دوم پروتئینها که شکلی مارپیچی دارد
-
Archimedean spiral/ Archimede spiral
مارپیچ ارشمیدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← مارپیچ
-
Ekman spiral
مارپیچ اِکمَن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شرح ریاضی آرمانی توزیع باد در لایۀ مرزی جوّ
-
giant-slalom skiing
مارپیچ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتاً طولانی و مارپیچ که در آن فاصلۀ دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده نسبت به مارپیچ کوچک بیشتر است
-
super giant-slalom skiing, super-G
مارپیچ سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقۀ سرعت در مسیرهای مارپیچ بزرگ که تلفیقی از شیبسُری و مارپیچ بزرگ است
-
slalom skiing
مارپیچ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتاً کوتاه و مارپیچ که در آن دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده در فاصلۀ اندکی از یکدیگرند
-
tangent to spiral, TS,tangent of spiral, spiral tangent
مماس مارپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس که در آن مماس پایان مییابد و منحنی مارپیچ آغاز میشود
-
spiral fracture
شکستگی مارپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در آن خط شکستگی مارپیچوار دور استخوان میپیچد