کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مادون
/mādun/
معنی
آنچه پایین چیز دیگر قرار دارد؛ زیردست؛ پستتر؛ پایینتر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زیردست، مرئوس
۲. پایین، پایینتر، فروتر، کوچکتر ≠ مافوق، ماورا
برابر فارسی
زیر، فرو
دیکشنری
beneath, infra-, sub-, subordinate, under
-
جستوجوی دقیق
-
مادون
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیردست، مرئوس ۲. پایین، پایینتر، فروتر، کوچکتر ≠ مافوق، ماورا
-
مادون
فرهنگ واژههای سره
زیر، فرو
-
مادون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ مافوق] mādun آنچه پایین چیز دیگر قرار دارد؛ زیردست؛ پستتر؛ پایینتر.
-
مادون
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ق .) فروتر، پایین تر.
-
مادون
لغتنامه دهخدا
مادون . (ع ص مرکب ) ماسوا و فروتر و پائین تر. (ناظم الاطباء). ماسوا و بمعنی فروتر نیز آمده . (غیاث ) (آنندراج ). زیردست ، مقابل مافوق .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از ما (آنچه ) + دون (فرودتر) آنچه فروتر است . آنچه فرود است : جمله بر خودحرام کرده بدی...
-
مادون
دیکشنری فارسی به عربی
تابع , تحت
-
واژههای مشابه
-
سامجن مادون
لغتنامه دهخدا
سامجن مادون . [ ] (اِخ ) روستائی از روستاهای دون حائط بود. (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 109 از اصطخری ص 310).
-
مادون گودباغ
لغتنامه دهخدا
مادون گودباغ . (اِخ ) دهی از دهستان قلعه عسکر است که در بخش مشیز شهرستان سیرجان واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
madrone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادون
-
near infrared(nir)
فرهنگ لغات علمی
مادون قرمز نزدیک
-
near infrared(nir)
فرهنگ لغات علمی
مادون قرمز نزدیک
-
near infrared(nir)
فرهنگ لغات علمی
مادون قرمز نزدیک
-
infra-red
فرهنگ لغات علمی
مادونقرمز