کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادر زن سلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
human milk fortifier
غنیساز شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مکملی که برای برآوردن نیازهای تغذیهای فزایندۀ نوزادان نارس به شیر مادر افزوده میشود
-
indirect maternal death
مرگ غیرمستقیم مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مرگ مادر باردار براثر بیماریهای قبلی یا بیماریهایی که در حین بارداری یا زایمان یا نفاس ایجاد و به علت بارداری تشدید شده باشند
-
direct maternal death
مرگ مستقیم مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مرگ مادر براثر عوارض بارداری یا زایمان یا نفاس که به علت مداخلات یا سهلانگاریها یا درمان نادرست اتفاق میافتد
-
human milk substitute
جانشین شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← شیر فرمولی نوزاد
-
breast-feeding, lactation nutrition
تغذیه با شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی تغذیه که در آن کودک با شیر مادر تغذیه میشود
-
humanized milk
شبهشیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیری که نوع و میزان مواد مغذی آن مشابه شیر مادر است
-
زبان مادر شوهر
لغتنامه دهخدا
زبان مادر شوهر. [ زَ ن ِ دَ ش َ / شُو هََ ] (اِ مرکب ) نوعی گیاه خاردار از تیره ٔ کاکتاسه . صبیر. کاکتوس . رجوع به انجیر هندی ، انجیر بربری ، صبیر و کاکتوس شود.
-
پدر و مادر
لغتنامه دهخدا
پدر و مادر. [ پ ِ دَ رُ دَ ] (اِ مرکب ) اَبوان . والدان .
-
بی پدر و مادر
دیکشنری فارسی به عربی
يتيم
-
مادر خوانده روحانی
دیکشنری فارسی به عربی
عرابة
-
مث شیر مادر
لهجه و گویش تهرانی
حلال
-
پدر و مادر
لهجه و گویش تهرانی
والدین ،اصل و نسب
-
پدر و مادر
فرهنگ گنجواژه
والدین، اصل و نسب. بی پدر و مادر، پدر و مادردار.
-
خواهر و مادر
فرهنگ گنجواژه
ناموس، اقارب.
-
breast-fed
تغذیهشده با شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کودکی که با شیر مادر تغذیه شده است